ما نیز باید با دفاع از «عدالت»، فلسفه عاشورا را زنده نگاه بداریم و با قیام برای اجرای عدالت، از عاشورا دم بزنیم و خود را وارث عاشورا بدانیم.
به گزارش نباءخبر،به تحلیل استاد محمد رضا حکیمی ،هنگامی که مینگریم در «خطبه عاشورا»، سخن از عدل میرود و از این که عدالت از میان رفته است، میفهمیم که ما نیز باید با دفاع از «عدالت»، فلسفه عاشورا را زنده نگاه بداریم و با قیام برای اجرای عدالت، از عاشورا دم بزنیم و خود را وارث عاشورا بدانیم.
هنگامی که میبینیم «حبیب بن مظاهر اسدی» و «سلیمان بن صرد خزاعی»، در نامه خود به امام حسین علیهالسلام از آن امام بزرگ میخواهند تا بیاید و …
… با ظلمهای اقتصادی نیز مبارزه کند و برای غلبه سرمایه داران بر جامعه اسلامی و سرنوشت جامعه، چارهای بیندیشد، خوب درک میکنیم که تکلیف مسلمانان حسینی و مؤمنان عاشورایی چیست و وظیفه مردمی که خود را ادامه وجود و استمرار تعهد حبیب بن مظاهرها و سلیمان بن صردها میدانند (و باید هم چنین باشد) و ذکر و وردشان «یا لیتنا کنّا معکم» است، یعنی ای عاشوراییان! کاش ما هم با شما بودیم و در راه یاری حسین شهید میشدیم، کدام است؟
خوب پی میبریم که آن خون که در جام خورشید ریخته است و فجر و شفق را – سرخفام – بر سراسر آبادیها و زندگیها میتاباند، تجسم کدام آرمان و تبلور کدام فریاد است. این همه و این همه، فریاد دفاع از حقیقت و عدالت است که از حلقوم خونین عاشورا، لحظه به لحظه، چونان تندرهای ستیغ لرزان، در اعماق زندگیها و ملتها طنین میافکند و رسالت سترگ عاشوراییان را، هر چه با عظمتتر، منعکس میسازد… .
آری، مردمی که اهمیت حیاتی و دینی و انسانی عدالت را درک نکنند، جاهلند و مردمی که عدالتخواه نباشند، مردهاند و مردمی که ظلم را منحصر در ظلم سیاسی بدانند و از ظلم اقتصادی و معیشتی و فاجعه بزرگ آن – چنان که باید – آگاه نباشند، فریب خوردهاند و جامعه عاشورایی، هرگز این چنینها نیست و نباید باشد؛ زیرا که جامعه خورشید، جامعه روز است (آگاهی و بیداری)، نه جامعه شب (جهل و فریب خوردگی.
این همه احادیث فراوان و گوناگون که از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه طاهرین علیهمالسلام درباره «عاشورا» و زنده نگاه داشتن آن رسیده است و آن همه ذکر ثواب و فضیلت برای احیای این مراسم و حضور در آنها و آن همه زیارت و دعا درباره عاشورا، از جمله برای احیای این آرمان خورشیدی است که یاد شد و از این جاست که همه امت اسلام مکلفند که همواره عاشورا را زنده نگاه دارند و همه اقالیم قبله موظفند که تلألؤ این حماسه خورشیدی را در طنین پرجلال آیات عدل و قسط، همیشه درخشان و پرتوافشان حفظ کنند و با این پشتوانه سترگ، از همه ذلتها و تسلیمها برهند و به همه خوابها و خمودگیها پشت کنند و به همه عزتها و آزادیها برسند.
مسلمانان جهان، باید بیدار شوند و پرچم خونین عاشورا را برافرازند و پیوسته حلقههای این سلسله الهی را در معبر قرون و اعصار به هم بپیوندند و آیات قرآن را با خون فرزندان قرآن تفسیر کنند و عدالت را هدف قرار دهند و لذتها را نپذیرند. مستکبران پیشین میکوشیدند فروغ عاشورا را بپوشانند تا بتوانند با خیال آرام، به ستم و بیداد خویش ادامه دهند. امروز نیز برخی میکوشند تا گستره فروغ عاشورا را محدود سازند؛ لیکن چگونه ممکن است؟
هنگامی که «گاندی» از درون «شبه قاره» میگوید: «من مبارزه را از شهیدان عاشورا آموختم» و شیخ محمد محمد مدنی از دامن «اهرام» مینویسند: «ما باید از یاد ماه محرم سرمشق بگیریم» و شیخ عبدالله علایلی – یکی از قلههای فرهنگ لبنان – درباره یک شب عاشورا که در «قاهره» برگزار میگردد، کتاب «سُمّو المعنی فی سمو الذات» را مینگارد و متفکر اصلاحطلبی از اعماق «لاهور» فریاد میزند:
سر ابراهیم و اسماعیل بود / یعنی آن اجمال را تفصیل بود
ما سِوَی اللّه را مسلمان بنده نیست / پیش فرعونی سرش افکنده نیست
خون او تفسیر این اسرار کرد / ملت خوابیده را بیدار کرد
رمز قرآن از حسین آموختیم / زآتش او شعلهها اندوختیم
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز / تازه از تکبیر او ایمان هنوز
آری، جوانان غیور مسلمان، در هر جای جهان و از هر دو مذهب اسلامی، سنی و شیعه، خون خود را به حماسه حسینی پیوند زنند و در مشرق عاشورا بایستند و با تلاوت آیات فلق، در الهام خونین نگاره شفق، درفش صلابت مقاومت اعصار را برافرازند و در جولانگاه شرف و آزادگی حضور داشته باشند و با غرق گشتن در زمزمه قرآن و نماز شب عاشورا و مدد جستن از مردانگی و شجاعت روز عاشورا، همواره، فرزندان حسین باشند و عاشورا؛ نه ابزار دست یزید و ابن زیاد؛ حسینی باشند و آزاده؛ نه یزیدی و برده.
عاشورا، منطق حیات و عدل
عاشورا، باید به نام منطق حیات و عدل، معلم ایمان و حماسه، کلاس آزادگی و شرف، مدرسه اعتقاد و جهاد و آموزشگر نماز و قرآن و رمز سلوک روحی صحیح و عرفان الهی مثبت، همیشه و همیشه، تا ظهور نیر اعظم و وارث کبیر عاشورا و برهم زننده همه ظلمها و ستمها، زنده باشد و در سراسر کشورهای اسلامی، حضور سازنده خویش را حفظ کند و یک میلیارد مسلمان را در خط دفاع از کرامت بزرگ انسان و رسالت سترگ قرآن متحد سازد.
اکنون ملاحظه میکنید که محتوای مجالس حسینی باید چگونه باشد و ذاکران حسینی کیان باشند و مداحان چه کسانی و آیا میشود این مجالس را به هر گونه اداره کرد و به دست هر کس سپرد و دست هر کس را در این باره باز گذاشت و انتساب به رسالت امام حسین علیهالسلام و تولیت عاشورا را برای همه – با هر چگونگی – مشاع دانست؟
مهدی علیهالسلام و عاشورا
در این مقام – به یقین – یادآوری این نکته مهم نیز لازم است که صاحب اصلی، در این همه رنج و بلا و مصیبت و شهادت و اسارت (از آن چه بر سر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمد؛ در عصر جاهلیت عربی تا آن چه بر سر اوصیای پیامبر و خاندان او آمد؛ در عصر طاغوتیت اموی و عباسی) و وارث بزرگ آن همه عظمت و ایثار و حضور و اقدام و حماسه و افتخار و هدایت و تعلیم و تزکیه و ارشاد و رشادت و تعهد و رسالت و بیداری و شهامت و فداکاری در راه اعتلای کلمه حق و اعلام منشور عدل، برای نجات انسانیت و سعادت انسان و احیای آرمان قرآن؛ آری، وارث این همه، حضرت ولی عصر، حجت بن الحسن المهدی علیهالسلام است و چون چنین است، بسیار ضرورت دارد که در این مجالس، همواره توجهها معطوف به ساحت پاک آن شریک قرآن و رکن ایمان و حجت زمان و اسوه انسان و راز قبله و سِرّ غدیر و خونخواه عاشورا باشد و نهایت مرتبه ادب رعایت گردد و رضای خاطر ایشان – که مقدمه رضای خدای متعال است – منظور باشد و طلب شود.
روشن است که یکی از عوامل عمده کسب رضای آن امام، غنی بودن محتوای این مجلسها و منبرهاست؛ از حیث تبیین اهداف الهی دین و آگاهسازی مردم از حقایق معارف و تعالیم صدیقین، در جهت دعوت به نشر ایمان و اقامه عدل و اجرای قسط، به منظور جامعه «توحید و عدل» و زمینهسازی برای احیای دین خدا و آمادگی برای ظهور کلی آن نجات دهنده نهایی انسان و زنده کننده راستین قرآن و برپا دارنده «عدل فراگیر» در جهان.
در این جا خوب است به این موضوع هم اشارهای بکنیم که یکی از راههای مهم غنی ساختن محتوای مجالس یاد شده از نظر تربیت و سازندگی، این است که (به جز خطبههای عاشورا و سخنان امام حسین علیهالسلام در مسیر کربلا)، مضامین آموزشی و سازنده زیارتها و دعاهای زیارت را، پس از درک عمیق مفاهیم و مقاصد آنها، به صورتی درست و با بیانی مناسب، به مردم بیاموزند. این دو منبع یاد شده، از مهمترین منابع شناخت و آگاهی و معرفت و سلوک و تربیت و حماسه و اقدام است که همواره مغفول مانده است و بهرهای که باید از آنها گرفته شود، گرفته نشده است.