به نقل از صدا نیوز ، روز دوشنبه (هشتم آبانماه) جمعیت زیادی برای بدرقه این داستاننویس و پژوهشگر فقید ادبیات عامه در بهشت سکینه کرج جمع شدند تا پیکر او در این مکان به خاک سپره شود. حاضران پیکر درویشیان را در سکوت تا قطعه هفت همراهی کردند و با خواندن تصنیف معروف «مرغ سحر» […]
به نقل از صدا نیوز ، روز دوشنبه (هشتم آبانماه) جمعیت زیادی برای بدرقه این داستاننویس و پژوهشگر فقید ادبیات عامه در بهشت سکینه کرج جمع شدند تا پیکر او در این مکان به خاک سپره شود. حاضران پیکر درویشیان را در سکوت تا قطعه هفت همراهی کردند و با خواندن تصنیف معروف «مرغ سحر» توسط آنها، پیکر این نویسنده به خاک سپرده شد.
در این مراسم فرخنده حاجیزاده، محسن حکیمی، فریبرز رئیسدانا، علیاکبر معصومبیگی، رضا خندان مهابادی، ناصر زرافشان و حسن فرخسرشت سخنرانی کردند. سهراب مهدیپور و قاسم حسینی هم به ترتیب بیانیههای کانون نویسندگان و شبکه یاری کودکان کار را خواندند. همچنین ناهید کبیری شعر خواند و علیاکبر شکاری، نوازنده پیشکسوت کمانچه، چند قطعه خواند.
فرخنده حاجیزاده با بیان اینکه علیاشرف درویشیان انسانی آزاده و عدالتخواه بود از حاضران خواست تا یک دقیقه به احترام او سکوت کنند.
بهرنگ درویشیان، فرزند علیاشرف درویشیان، نیز از حاضران تشکر کرد و به خاطر تألم روحی صحبت نکرد.
محسن حکیمی نیز گفت: علیاشرف از کودکی با درد و رنج ناشی از جامعه سرمایهداری آشنا بود. او از کودکی در کارگاه آهنگری کار میکرد و بعد از آن شاگرد بنا بود و بعد درس خواند و وارد دانشسرا شد و معلم کودکان در روستاهای اطراف کرمانشاه بود. او قبل از انقلاب در سالهای ۵۰، ۵۶ و ۵۷ به زندان افتاد و زمانی که در سال ۵۷ آزاد شد، من آن روز را به یاد دارم. مردم که به استقبال زندانیان آمده بودند او را بر دوش گرفته و تا دانشگاه تهران بردند و او سخنرانی کرد. مشکل اساسی او سانسور بود و بعدا نیز سانسور مشمول آثارش شد.
وی در ادامه با بیان اینکه بیماری علیاشرف درویشیان ناشی از فشار و استرس بود گفت: اما این زندگی سر سوزنی غمانگیز نیست؛ زندگی او سراسر مبارزه و اعتراض بود.
سپس فریبرز رئیسدانا در سخنانی اظهار کرد: علیاشرف درویشیان نویسنده فرودستان نبود زیرا او معتقد بود همه نوشتهها باید برای همه جامعه و برای عدالت باشد. قلم علیاشرف درویشیان نماد شرافت است، نمادی برای آزادی و گذرگاهی ارزشمند برای عدالت اجتماعی.
ناصر زرافشان نیز گفت: علاقه نسبت به علیاشرف درویشیان خاص است. اگر چنین جایگاهی دارد به خاطر چهره و وجود فیزیکیاش نیست. او راوی رنجهای مردم بود که ویژگی قلم او بود. اصالت او در مضامینی است که در زندگی واقعی مردم روی میدهد.
او همچنین اظهار کرد: دغدغه اول علیاشرف عدالت اجتماعی و ستیزهجویی با فقر بود. دومین ویژگی کار او آزادی و عدالت اجتماعی بود. سومین ویژگی کارش هم بومی بودن است و این مزیت اوست. چهارمین نکته درباره شخصیت فردی علیاشرف درویشیان است؛ او مانند آثارش ساده و فاقد تکلف است.
علیاکبر معصومبیگی نیز در این مراسم گفت: معمولا گفته میشود علیاشرف درویشیان کودکی سختی داشته و سختیهای بسیاری کشیده و در دوره جوانی طعم ستم را چشیده و زندانی شده؛ اما به نظر من زندگی علیاشرف درویشیان حسرتبرانگیز و رشکانگیز است. کسی که موفق شود از کودکی رنجدیده خود چنین داستانهایی بنویسد آدم موفقی است. چرا باید به حالش گریست؟ او بارها به زندان افتاد و همه ما نیز به زندان افتادهایم اما او حضور خود در زندان را به یک اثر ادبی تبدیل کرد.
رضا خندان مهابادی هم اظهار کرد: از چند روز قبل که این اتفاق ناگوار افتاد رسانههای زیادی با من تماس میگیرند و از من میپرسند که او را چگونه دیدهای. به نظر من علیاشرف درویشیان تکهای بود از باورها و آرمانهای خود.
همچنین حسن فرخسرشت گفت: برای وداع با علیاشرف درویشیان آمدهایم. علیاشرف هر آنچه را گفت زندگی کرده است. او تصویرگر آنهایی بود که فقر و ستم چهارسوی زندگیشان را لگدکوب کرده است. آیا میتوان جهانی را تصور کرد که بدی قاعده شده و نیکی استثناست؟ برای تغییر آن به آثار علیاشرف نیاز داریم.
به دلیل سروصدای حاضران و خواندن سرودهای پیدرپی بعضا صدای سخنرانیها خوب شنیده نمیشد.
در آغاز مراسم، از سوی حراست محل تدفین به کسانی که عکس یا فیلم میگرفتند تذکر داده و گفته میشد اجازه تصویربرداری ندارند، که این موضوع ادامه پیدا نکرد و عکاسان و حاضران به تصویربرداری از مراسم پرداختند.
علیاشرف درویشیان، نویسنده و پژوهشگر ادبیات عامه، سوم شهریور سال ۱۳۲۰ در کرمانشاه متولد شد. او روز پنجشنبه ۴ آبانماه در پی یک دوره بیماری و نارسایی ریوی در سن ۷۶ سالگی در کرج از دنیا رفت.
«بیستون»، «آبشوران»، «فصل نان»، «همراه آهنگهای بابام»، «گل طلا و کلاش قرمز»، «ابر سیاه هزارچشم»، «روزنامه دیواری مدرسه ما»، «رنگینه»، «کی برمیگردی داداش جان»، «آتش در کتابخانه بچهها»، «چون و چرا»، «داستانهای محبوب من» (با همکاری رضا خندان مهابادی)، «سلول ۱۸»، «سیودو سال مقاومت در زندانهای شاه» و «افسانهها و متلهای کردی»، «سالهای ابری» (۲ جلد)، «درشتی»، مجموعه ۲۰ جلدی «فرهنگ افسانههای مردم ایران» (با همکاری رضا خندان مهابادی)، «واژهنامه گویش کرمانشاهی»، «یادمان صمد» (صمد بهرنگی)، «شب آبستن»، «از این ولایت»، «قصههای آن سالها»، «هفت مرد، هفت داستان»، «خاطرات صفر خان» (صفر قهرمانیان) و «دانه و پیمانه» (با همکاری رضا خندان مهابادی) از آثار این نویسنده و پژوهشگر هستند.