یکی از مفصل ترین اخبار با تمام جزئیات شب عاشورا از سوی امام زین العابدین(ع) بر جای مانده است
به گزارش صدانیوز،آیت الله محمد هادی یوسفی غروی، اظهار کرد: در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی(ع)، روز نهم دهه محرم الحرام سال ۶۱ هجری یعنی روز تاسوعا همانطور که قبلاً هم اشاره شد روز رسیدن لشکر «شمر بن ذی الجوشن کلابی ربابی» از کوفه است. او با چهار هزار پیاده نظام به دستور ابن زیاد به عمر سعد ملحق شد. شمر کسی است که بعد از اینکه اسلام وارد عراق شد و شهر کوفه ساخته شد، وارد شهر کوفه و از ساکنان کوفه شد.
استاد برجسته تاریخ اسلام ادامه داد: شمر همراه با نامه ای از ابن زیاد که او را نامزد جایگزینی و جانشینی عمر سعد به عنوان فرماندهی کل لشکر کوفه در کربلا کرده بود و در نامه عنوان شده بود که اگر عمر سعد دست به کار شد و کارزار با امام حسین(ع) را یکسره کرد که هیچ وگرنه اگر در این امر شک و تردید و دو دلی و تزلزلی داشت و سهل انگاری و مسامحه می کرد، گردن او را بزن و خود متولی تمام لشکر کربلا شو.
او گفت: وقتی عمر سعد متوجه مضمون و محتوای نامه شد، او را رد کرد و اصرار بر ادامه کار داشت و لذاست که همان عصر تاسوعا روبه خیمه گاه امام حسین(ع) آورد، اما امام حسین(ع) آن شب را یعنی شامگاه روز نهم یعنی شب عاشورا تا فردای صبح دهم محرم مهلت خواستند و بالاخره موافقت با این مهلت انجام گرفت که ظاهراً نامه ای که شمر بن ذی الجوشن با خودش روز نهم محرم به دست عمر سعد رساند، نتیجه معکوس آن سعی ای بود که عمرسعد انجام داده بود که شاید گرفتار کشتار با امام حسین(ع) نشود، اما نتیجه نامه شدت عمل و دستور اکید به شمر بن ذی الجوشن شد.
استاد برجسته تاریخ اسلام افزود: وقتی شمر در مجلس عبیدالله ابن زیاد این نامه را از ابن زیاد دریافت کرد که به طرف کربلا با چهار هزار سرباز پیاده نظام بِرود، شخصی در آنجا بود که از خاندان کلبیان کوفه بود که فاطمه بنت حزّام کلابیه که البته برخی از علما نپذیرفتند که نام این خانم فاطمه باشد و به کنیه امالبنین اکتفا می کنند و می گویند نه اینکه نام خانم فاطمه و کنیه اش امالبنین است بلکه نام ایشان امالبنین است؛ خاندان امالبنین از بنی کلاب بود و شمر هم از ملحقات همین قبیله بود و شخصی که از نزدیکان خانواده یا خاندان حضرت ابوالفضل(ع) از طرف مادری بود و در مجلس عبیدالله زیاد حاضر بود بر ابن زیاد پیشنهاد کرد که اگر اجازه دهد نامه ای را به عنوان امان نامه از سوی امیر کوفه عبیدالله ابن زیاد برای برادران امام حسین(ع) فرزندان ام البنین یعنی حضرت ابوالفضل(ع) و برادرانش جعفر و عبدالله و عثمان نوشته شود.
او گفت: ابن زیاد اجازه داد که نامه امان نامه نوشته شود لذا شخصی که از خاندان کلبیان کوفه بود از طرف عبیدالله ابن زیاد این امان نامه را آماده کرد البته در خبر تاریخی نیامده است که آیا ابن زیاد این نامه را مُهر و امضایی کرده یا فقط مدعی دایی بودن بر این برادران داشت، از زبان ابن زیاد این امان نامه را نوشته است به هر حال این نامه را به دست شمر داد و اونامه را با خود به کربلا آورد. باز خیلی روشن نیست که آیا در همان صبح روز عاشورا شمر به خیمه گاه امام حسین(ع) نزدیک شد و صدای خود را بلند کرد یا عصر روز نهم این نامه را به نزدیک خیمه گاه امام حسین(ع) آورد و صدا زد که «أَیْنَ بَنُوا أُخْتِنَا؛ فرزندان خواهر ما» ( البته اینجا خواهر ما فقط به اعتبار اینکه ام البنین کلابیه از قبیله بنی کلاب بوده است نه اینکه خواهر به معنای واقعی کلمه باشد) فرزندان ام البنین نخواستند جواب او را بدهند، اما امام حسین(ع) فرمودند: «گرچه کافر است اما بی پاسخش نگذارید و پاسخ دهید»برخاستند و رفتند و او نامه را عرضه کرد و ابوالفضل(ع) به عنوان بزرگ براداران پاسخ داد: «آیا به ما امان می دهی و فرزند رسول خدا(ص) بی امان باشد» ابوالفضل(ع) نفرینی به او کردند و برگشتند. آن زمان امان دادن بدین معنا بود که این چهار قهرمان امام حسین(ع) را از او جدا کنند، این یک امر طبیعی است هر نفری که از اصحاب و یاران و به خصوص بنی هاشم و قهرمانانی این چنینی از اطراف امام حسین(ع) جدا شوند، برای دشمن غنیمتی است که حضرت عباس(ع) پاسخ شمر را آن چنین داد.
آیت الله یوسفی غروی در پاسخ به اینکه گفته می شود امام حسین(ع) در شب عاشورا نورها را تاریک کردند؟ گفت: در مقاتل متأخر این خبر آمده است وگرنه در اخبار معتبر چنین چیزی نیست، خبر معتبر در این زمینه یا باید از کتاب تاریخ طبری یا از مشابه آن از علمای خود ما تاریخ ارشاد مرحوم شیخ مفید باشد. شیخ مفید متوفی ۴۱۳ هجری است در صورتی که طبری صد سال پیش از شیخ مفید می زیسته است و هر دو، از کتاب مقتل هشام کلبی و او از کتاب مقتل استادشان ابومِخنَف که کهن ترین کتاب است؛ یکی از ترجمه کتابی که بنده در این زمینه به فارسی تهیه کردم «نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا » نام دارد؛ گزارش مستند مشتمل بر این نیست که حضرت چراغ خاموش کردند. این موارد تصورات متأخرین است.
استاد برجسته تاریخ اسلام در مورد یکی دیگر از مسایلی که در محافل عزاداری بیان می شود مبنی بر اینکه در شب عاشورا حضرت ابوالفضل(ع) در پشت خیمه ها قدم می زد و حضرت زینب(س) ایشان را دید و سخنانی با هم بیان کردند، اظهار کرد: اینها غالباً ساخته و پرداخته برخی افرادی بوده که در صدد گریاندن مردم بودند و چون خیلی از این اخبار در مجالس و محافل جنبه تکراری پیدا می کرده است لذا برخی در صدد بر می آمدند که در این زمینه نوآوری داشته باشند تا گریه آوری صورت گیرد لذا می نشستند و چنین تفاسیر را قائل می شدند.
آیت الله یوسفی غروی در مورد تفاوت های احتمالی درباره شهادت حضرت ابوالفضل(ع) گفت: خبر معتبر در مورد شهادت حضرت ابوالفضل(ع) همان است که مرحوم شیخ مفید عالم بزرگ شیعه بیان کرده اند، خبر معتبر ایشان در مقتل حضرت ابوالفضل(ع) این است که حضرت ابوالفضل(ع) و امام حسین(ع) در آخر جریان روز عاشورا به همراه یکدیگر به طرف فرات رفتند، اما دشمن میان این دو فاصله انداخت و ابوالفضل(ع) از امام حسین(ع) جدا و توسط دشمن محاصره شد و مظلومانه به شهادت رسید و امام حسین(ع) به تنهایی بازگشت و متکلف میدان کارزار شد. اما خبر مشهور با تفصیلات چگونگی رفتن حضرت ابوالفضل(ع) به مشرعه و جزییات شهادت، اینها از خبری است که کهن ترین منبع آن کتاب «مناقب» محمد بن علی بن شهرآشوب بن ابونصر بن ابوالجیش ساروی مازندرانی متوفی ۵۸۵ هجری، یعنی اواخر قرن ششم هجری است، بنابراین حداقل دو قرن بعد از شیخ مفید بوده و البته ذکر سند در این خبر نیست، اما این خبر مشهور شده چون تفصیلات بیشتری داشته است.
آیت الله یوسفی غروی به منظور رفع ابهام از اینکه چرا حضرت علی(ع) نام یکی از فرزندان خود را «عثمان» نهاد، گفت: عثمان بن مظعون که احدی از شهدای اصحاب پیامبر(ص) در رکاب پیامبر(ص) بود و چون در یکی از بارهای متعدد عقد اخوت پیامبر با اصحاب شان، عثمان بن مظعون با حضرت علی(ع) عقد اخوت داشت لذاست امیرالمومنین علی(ع) برای وفاداری نسبت به عثمان بن مظعون به عنوان شهید در رکاب پیامبر(ص)، نام او را بر یکی از این چهار فرزند ام البنین گذاشت.
آیت الله یوسفی غروی در پایان اظهار کرد: بنابراین روز تاسوعا روز آخر رسیدن لشکریان کوفه به کربلا و انتهای مقدار محاصره امام حسین(ع) با لشکریان کوفه و اعلام آمادگی برای شروع جنگ بود.
وقایع روز عاشورا و استواری امام حسین(ع) و وفاداری اصحاب
آیت الله یوسفی غروی اظهار کرد: در روز شمار ایام دهه عاشورای حسینی(ع)، اولین حوادث در شب عاشورا و روز عاشورا ادامه مهلت خواهی امام حسین(ع) در شامگاه روز تاسوعا برای شب عاشوراست. در اخبار معتبر تاریخ به طور دقیق نیامده که امام حسین(ع) نماز جماعت را با اصحاب و یارانشان خواندند چون این مطالب برای قدیمی ها مسلم بوده و توضیح واضحات زاید شمرده می شود لذاست که در اخبار گزارشگران نیامده است، اما مسلماً اصحاب امام حسین(ع) همانطور که خبر معتبر در وقت ملاقات با حر گذشت که حتی هزار نفر سواره نظامی که همراه حر ریاحی بودند وقتی در نزدیکی های مرز بین صحرای حجاز و صحرای عراق با امام حسین(ع) ملاقات کردند و هنوز جنگی میانشان واقع نشده بود، وقتی امام حسین(ع) خطاب به حر فرمود که آیا با نماز ما نماز می گذاری یا جداگانه با اصحاب خود نماز می گذاری؟ حر مؤدبانه عرض کرد: ای فرزند پیامبر، شما نماز می گذارید و ما با نماز شما نماز می خوانیم. بنابراین نماز جماعت امام حسین(ع) با اصحاب و یارانشان یک امر طبیعی بوده است.
یوسفی غروی ادامه داد: در مهلتی که حضرت برای شب عاشورا گرفتند نمازشان را خواندند و اینکه آیا نماز مغرب و عشا را از هم جدا کردند یا با هم خواندند در اخبار نیامده است. احتمال دیگری هم هست که حتی نزدیکی های اذان مغرب (تاریک روشنی هوا) که امام مهلت آن شب را گرفته بودند، اصحاب و یاران خود را جمع کردند و خطبه ای خواندند و رفع اثر بیعت کردند که شما اگر در نظرتان هست که با من بیعت کرده اید و در نظرتان هست که به این بیعت خود پایدار و وفادار بمانید من این بیعت را از سر شما برمی داریم و شما را آزاد می گذارم که اگر مایل باشید، متفرق شوید چون اینها اکنون مرا می خواهند.
او گفت: یکی از نشانه هایی که بیشترین هدف دشمن، امام حسین(ع) بود، نامه امانی بود که شمر از ابن زیاد برای برادران امام حسین(ع) آورد، بنابراین اینها در صدد بودند به هر کسی که از امام حسین(ع) جدا می شود، امان دهند و مقصدشان این بود که هر چه می توانند از اطراف امام حسین(ع) کم کنند. لذاست که امام حسین(ع) رفع بیعت کردند و آنها را برای رفتن آزاد گذاشتند و مخیر کردند، اما آنهایی که تا آن زمان مانده بودند، احدی از آنها در شب عاشورا از اطراف امام حسین(ع) جدا نشدند.
یوسفی غروی خاطرنشان کرد: اکنون فرصتی برای یک به یک بازگو کردن کلمات پاسخگویی حاضران در کربلا نیست، اما هاشمیان که حدود ۲۰ نفر در کربلا حضور داشتند، پاسخ دادند و همچنین اصحاب و انصار و مخصوصاً نام آوران و نامداران و قهرمانان اصحاب بنا به معروف و مشهور اصحاب امام حسین(ع) برخواستند و پاسخ هایی دادند. خلاصه پاسخ ها همه اصرار بر وفاداری و اصرار بر اینکه در کنار امام حسین(ع) بمانند لذا امام حسین(ع) درباره آنها دعا فرمودند و پس از آن در خیمه خود مشغول آماده کردن شمشیرشان بودند.
استاد برجسته تاریخ اسلام گفت: یکی از مفصل ترین اخبار با تمام جزئیات شب عاشورا از سوی امام زین العابدین(ع) بر جای مانده است که من بودم و دیدم و شنیدم که جَون بن حُوَی با قرائت ابیات شعری از امام حسین(ع)، مشغول آماده کردن شمشیر حضرت بود، ولی چون این اشعار مشتمل بر خبر شهادت امام حسین(ع) بود و شمشیرشان را آماده می کردند لذا حضرت زینب(س) نتوانستند جلوی خود را بگیرند و فریاد زنان وارد بر امام حسین(ع) شدند و امام حسین(ع) ظاهرا برای چنین وقت های بسیار ضروری مقداری از سی مشک آبی که شامگاه هفتم محرم آورده بودند، نگاه داشته بودند و لذاست که مقداری آب بر صورت خواهرشان حضرت زینب(س) پاشیدند و او را به حال آوردند و وصیت به صبر و بردباری و شکیبایی به حضرت زینب دادند.
او گفت: صبح عاشورا جای بیانش در این فرصت نیست و همین اندازه بگوییم که جنگ شروع شد و ابتدا امام حسین(ع) اختیار کردند که بنی هاشم به میدان جنگ بروند، اما اصحاب اصرار کردند بر اینکه آنان پیش قدم به شهادت در رکاب امام حسین(ع) باشند و بعد از تمام شدن اصحاب که حدود ۷۲ نفر بودند، این بار نوبت بنی هاشم رسید که در پیشاپیش بنی هاشم فرزندشان حضرت علی اکبر به میدان رفت و سپس یکایک دیگر بنی هاشمیان تا آخر به حضرت ابوالفضل(ع) رسید و لذاست که در مجالس و محافل شیعیان ایران بیشتر برای تاسوعا شهادت ابوالفضل(ع) را می گذرانند در صورتی که شیعیان عرب هفتم محرم را به مناسبت آب آوردن به نام حضرت عباس(ع) محافل عزاداری برگزار می کنند.
آیت الله یوسفی غروی اظهار کرد: در روز عاشورا شاید مصیبت بار ترین شهادتی که واقع شده، شهادت طفل شیرخوار امام حسین(ع) است که ظاهرا جزو آخرین شهدای بنی هاشم و کوچکترین شهدای بنی هاشم در کربلا بود و لذا بسیاری از مجالس و محافل برای روز عاشورا به جای خواندن شهادت هر شهید دیگری عمدتا به شهادت علی اصغر می پردازند. فرزند شیرخوار امام حسین(ع) در مجالس ایرانیان به نام علی اصغر شناخته می شود گرچه در مقاتل معتبر کهن به نام عبدالله فرزند امام است.