مناقشهای که بیشترین تاثیرات سریع جهانی را درپی دارد، در دریای سرخ متمرکز است؛ منطقهای که حوثیهای یمن با استفاده از سلاحها و حمایتهای اطلاعاتی ایران، آن چه را که “کشتیهای اسرائیلی” مینامند، هدف قرار میدهند.
به گزارش نبأخبر،گروههای نیابتی ایران از موقعیتهای برتر در حال حمله هستند؛ تهران ناگهان برنامه هستهای خود را تسریع کرد؛ ایران به چالشی جدید برای غرب تبدیل شده و این بار روسیه و چین همراه آن هستند.
این مطلب را با ترجمه اختصاصی دیدار بخوانید با این توضیح که لزوما مطالب درج شده در این مقاله مورد تایید دیدار نیست و تنها جهت اطلاع خوانندگان منتشر شده است.
منبع: نیویورک تایمز
نویسندگان: دیوید سانر و استیون ارلانر
مترجم: حمید رضا بابایی
گروههای نیابتی ایران از موقعیتهای برتر در حال حمله هستند؛ تهران ناگهان برنامه هستهای خود را تسریع کرد؛ ایران به چالشی جدید برای غرب تبدیل شده است؛ این بار روسیه و چین همراه آن هستند.
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا و مشاوران ارشدش در امور امنیت ملی تابستان گذشته معتقد بودند احتمال جنگ با ایران و گروههای نیابتی آن به شدت کاهش یافته است.
به دنبال مذاکرات محرمانه، توافقی حاصل شد که بر اساس آن به ازای رهایی پنج زندانی آمریکایی از ایران، ۶ میلیون دلار از داراییهای مسدود شده ایران ازاد شد. گروههای مبارزی که ایران از آنها حمایت مالی و تسلیحاتی میکند، یعنی جنبش حماس در فلسطین، حزبالله لبنان و حوثیها در یمن، آرام به نظر میرسیدند. ایران حتی شدت غنی سازی اورانیوم خود را در سایتهای زیرزمینی کاهش داد، و در روند رسیدن به مرحله تسلیحات اتمی، تاخیر ایجاد شد.
اما حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر و واکنش بسیار سخت اسرائیل به آن، همه چیز را تغییر داده است. اکنون مقامات آمریکایی و اسرائیلی، و نیز بیش از ده کشور دیگر که به دنبال تسهیل تردد کشتیهای تجاری در دریای سرخ هستند، با ایرانی جدید و ستیزهجو مقابله میکنند. گروههای نیابتی، ایران دهها بار از لبنان گرفته تا دریای سرخ و عراق، به صورت مستقیم با آمریکا درگیر شدهاند و شدت آن نیز در هفته گذشته دو برابر شده است. واشنگتن آشکارا تهدید کرده است اگر خشونتها متوقف نشود، به حملات هوایی روی خواهد آورد.
در همین حال برنامه هستهای ایران به یک باره سرعت گرفته است، مسالهای که دولت بایدن چندان به آن نمیپردازد. بازرسان بینالمللی اواخر دسامبر اعلام کردند که ایران شدت غنی سازی اورانیوم را “در سطح بمب اتمی”، سه برابر کرده است. (ایران بارها هرگونه تلاشی را برای تولید بمب اتمی تکذیب کرده است) بر اساس اغلب محاسبات، میتوان گفت ایران اکنون سوخت لازم را برای تولید دست کم سه بمب اتمی در اختیار دارد. مقامات اطلاعاتی آمریکا معتقدند تبدیل سوخت موجود به سطح مورد نیاز برای تولید بمب اتمی، تنها با چند هفته غنی سازی بیشتر میسر خواهد بود.
نیکولاس دریویر، دیپلمات ارشد فرانسوی که در مذاکرات مربوط به توافق هستهای ایران (برجام) به شدت درگیر بود، هفته پیش اعلام کرد، “تازه به خانه اول بازگشتهایم. ”
با نگاه کلی میتوان گفت، از زمان سرنگونی رژیم شاه و تسخیر سفارت آمریکا در تهران تاکنون، انرژی مورد نیاز برای مواجهه با ایران، از هر زمان دیگر ماهیت پیچیدهتری دارد.
مقامات اطلاعاتی آمریکا و اروپا میگویند تصور نمیکنند که ایرانیها به دنبال جنگ مستقیم با آمریکا یا اسرائیل باشند، که (در صورت وقوع)، سرانجام خوبی نخواهد داشت. ولی ظاهرا مایلند ماجراجویی بیشتری بکنند، یعنی تسهیل حملات، هماهنگی برای حمله به پایگاههای آمریکا و کشتیهای حامل سوخت و مواد غذایی، و بار دیگر پیش رفتن تا آستانه تولید تسلیحات اتمی.
آنچه که بر پیچیدگی مشکل افزوده، کمکهای به شدت رو به افزایش ایران به روسیه است. فروش محدود پهبادهای شاهد از ایران به روسیه، برای استفاده در جنگ اوکراین، اکنون بسیار گسترده شده است. مقامات اطلاعاتی آمریکا معتقدند که ایران، با وجود هشدارهای متعدد، آماده میشود موشکهایی با برد کوتاه برای استفاده علیه اوکراین، به روسیه منتقل کند. آن هم در شرایطی که ذخایر تجهیزات دفاع هوایی و گلولههای توپخانهای کییف رو به اتمام است.
این امر بیانگر تغییر شدید در رویکردهای اِعمال قدرت است: از زمان تهاجم روسیه به اوکراین، ایران دیگر خود را کشوری منزوی نمیبیند. تهران به یک باره با مسکو و چین متحد شده است، دو عضو شورای امنیت سازمان ملل که پیشتر با حمایت آمریکا تلاش میکرد برنامه هستهای ایران را محدود کند. اما پنج سال پیش دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا، توافق هستهای ایران را نابود کرد، و اکنون این دو ابرقدرت نه تنها به متحد ایران که مشتری تهران برای دور زدنم تحریمها تبدیل شدهاند.
صنم وکیل، مدیر امور خاور میانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتمهاوس میگوید، “به نظرم ایران موقعیت خوبی دارد. زیرا آمریکا و منافع آن را درخاورمیانه به گروگان گرفته است. ایران در تمام عرصهها فعال است، در برابر هرگونه تغییر از داخل مقاومت میکند و غنی سازی اورانیوم را هم در سطوح بسیار نگران کننده و بالا، ادامه میدهد.”
توافقی بیسر و صدا، اما بدفرجام
بایدن در حالی وارد کاخ سفید شد که مصمم بود توافق هستهای سال ۲۰۱۵ ایران را احیا کند. برجام تا سال ۲۰۱۸ که ترامپ از آن خارج شد، برنامه هستهای ایران را تا سه سال محدود کرده بود. به دنبال بیش از یک سال مذاکره، همه چیز برای احیاء بیشترین بخشهای برجام در تابستان ۲۰۲۲ فراهم شده بود. در این صورت، امکان آن وجود داشت که همانند سال ۲۰۱۵، ایران مجبور شود سوخت تازه غنی شده خود را از این کشور خارج کند. ولی توافق به شکست انجامید.
ایران تا یک سال بعد، برنامه هستهای خود را تسریع کرد، و برای نخستین بار غنی سازی اورانیوم را تا خلوص ۶۰ درصد افزایش داد، یعنی ۳۰ درصد کمتر از سطح مورد نیاز برای تولید بمب اتمی. این رویکرد، اقدامی حساب شده بود تا به آمریکا نشان دهد تهران تا بمب اتمی، تنها چند قدم فاصله دارد. ولی تهران از خط قرمز عبور نکرد، تا بهانهای برای حمله به تاسیسات اتمی آن وجود نداشته باشد.
با این حال در تابستان ۲۰۲۳، برت مک گورگ، هماهنگ کننده امور خاورمیانه در دولت بایدن، در خفا با ایران دو توافق حاصل کرد. بر اساس یک توافق، پنج آمریکایی به ازای چندین ایرانی، از زندانهای ایران و آمریکا آزاد شدند و ۶ میلیارد دلار از داراییهای ایران به حسابی در یک بانک در قطر منتقل شد تا صرف خرید اقلام بشردوستانه شود.
اما معامله دوم که اقای بایدن نمیخواست علنی شود، توافقی نانوشته بود که بر اساس آن ایران غنی سازی اورانیوم را محدود میکرد و فعالیت نیروهای نیابتی خود را کاهش میداد. به ایرانیها گفته شد، فقط در این صورت میتوان درباره توافقی گستردهتر مذاکره کرد.
تا چند ماه به نظر میرسید این توافق کارآمد است. گروههای نیابتی ایران در عراق و سوریه به نظامیان آمریکایی حمله نمیکردند، کشتیها آزادانه در دریای سرخ تردد میکردند و بازرسان نیزگزارش میدادند غنی سازی به شدت کاهش یافته است.
برخی تحلیلگران میگویند، آن رویکرد، سکوتی موقت و فریبنده بود. سوزان مالونی، مدیر برنامه سیاست خارجی در موسسه بروکینکز و متخصص امور ایران از آن دوره به عنوان “دعای کاتولیکها برای مریم مقدس” یاد کرد “که امید میرفت از طریق انتخابات مدتی ثبات در منطقه برقرار کند.”
حملات همه جانبه
مقامات اطلاعاتی آمریکا میگویند ایران، حماس را برای حمله به اسرائیل تحریک نکرد و با آن حمله موافق نبود، و احتمالا حتی چیزی درباره آن به ایران گفته نشده بود. حماس احتمالا نگران بود اطلاعات مربوط به حمله، از ایران به بیرون درز خواهد کرد، زیرا دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل و غرب در این کشور رخنه کردهاند.
اما به محض آغاز جنگ علیه حماس، نیروهای نیابتی ایران، به حملات خود ادامه دادند. با این وجود شواهد آشکاری وجود داشت که نشان میداد ایران با توجه به مشکلات داخلی خود، میخواست جنگ محدود باشد. پیش از هر چیز، کابینه جنگ اسرائیل درباره حمله پیشدستانه به حزبالله لبنان به بحث پرداخت. به آمریکاییها گفته شد حمله به اسرائیل قریبالوقوع است و این که ایران به عنوان بخشی از برنامه خود در نظر دارد از تمام جبههها به اسرائیل حمله کند.
دستیاران بایدن آن استدلال را نپذیرفتند و گفتند ارزیابی اسرائیل از شرایط منطقه نادرست است و از حمله اسرائیل (به حزبالله) جلوگیری کردند. آنها معتقدند که مانع از یک جنگ گسترده شدند، و یا دستکم آن را به تاخیر انداختند.
با این حال در روزهای اخیر، تهدید جنگ با اسرائیل بار دیگر خودنمایی کرده است. این گروه در روزهای جمعه و شنبه، دهها فروند موشک به یک پایگاه نظامی اسرائیل شلیک کرد و آن را “پاسخ اولیه” به اقدام هفته پیش اسرائیل در ترور صالح العروری یکی رهبران ارشد حماس در بیروت خواند.
برخی در دولت اسرائیل از جمله وزیر دفاع یوآو گالانت هشدار دادهاند آسودگی خاطر از مقاصد حماس نباید درباره حزبالله تکرار شود. تصور میشود جنبش حزبالله ۱۵۰ هزار موشک داشته باشد که به سمت اسرائیل هدف گذاری شدهاند. حزبالله همچنین برخی از نیروهای خود را – با عنوان رضوان- برای تهاجم فرامرزی آموزش داده است.
اما در واشنگتن نگرانی از حمله حزبالله به اسرائیل کمتر از حمله اسرائیل به این گروه است. آمریکا به اسرائیل گفته است اگر نیروهای حزبالله وارد مناطق مرزی شوند، واشنگتن از اسرائیل حمایت خواهد کرد، اما نه در شرایط دیگر.
سایه شوم جنگ با ایران، از لبنان تا دریای سرخ
به نظر میرسد حزبالله مراقب است تا به اسرائیلیها بهانهای برای عملیات نظامی ندهد. اما ایران، حزبالله را برای حفاظت از خود و نه فلسطینیها ایجاد کرده است. حزبالله اکنون قویترین نیرو در لبنان است. با توجه به قدرت موشکی حزبالله علیه اسرائیل و تلفاتی که میتواند به بار آورد، این جنبش یک نیروی بازدارنده علیه هرگونه حمله اسرائیل به ایران است.
مئیر جاودانفر، استاد امور ایران در دانشگاه ریچمن اسرائیل میگوید، این مهمترین دلیل ایران برای دور نگه داشتن حزبالله از جنگ غزه است. وی میافزاید در غیر این صورت اسرائیل احتمالا مستقیما سراغ ایران میرفت.
جاودانفر به موضع نفتالی بنت نخست وزیر سابق اسرائیل اشاره کرد که به گفته وی از مدتها قبل به دنبال قطع “سر اختاپوس است، نه صرفا پاهای آن”، از جمله حماس و حزبالله.
خانم مالونی از موسسه بروکینگز میگوید: “از نظر من در این مرحله، ایران منافع چندانی از تشدید تنشها ندارد. زیرا آنها بدون چنین شرایطی هم اکثر منافع خود را به دست میآورند. “.
اما مقامات آمریکایی میگویند ایران به روی بسیاری از گروههای نیابتی خود، احاطه عملیاتی ندارد، و این که شدت حملات در مناطقی بسیار دورتر از مرزهای اسرائیل-لبنان نیز میتواند به بروز جنگی گستردهتر منجر شود.
نیروهای نیابتی ایران در عراق و سوریه بیش از ۱۰۰ مورد از این گونه حملات انجام دادهاند و مواردی که به بروز تلفات در میان نیروهای آمریکایی منجر شده، حملات تلافیجویانه مختصر درپی داشته است.
به گفته پنتاگون، پنجشنبه گذشته حملات موشکی آمریکا در بغداد – که بسیار نادر بوده است – به کشته شدن مصطفی جواد کاظم الجواری، معاون فرمانده یک گروه تحتالحمایه ایران منجر شد. وی “در طراحی و اجرای حملات علیه نیروهای آمریکایی شدیدا فعال بود. ”
بحران دریای سرخ
مناقشهای که بیشترین تاثیرات سریع جهانی را درپی دارد، در دریای سرخ متمرکز است؛ منطقهای که حوثیهای یمن با استفاده از سلاحها و حمایتهای اطلاعاتی ایران، آن چه را که “کشتیهای اسرائیلی” مینامند، هدف قرار میدهند. در حقیقت آنها ظاهرا تمام کشتیها را با موشکهای گرمارو هدف قرار میدهند که قادر به تشخیص اهداف و قایقهای تندرو از یکدیگر نیستند. از این قایقها برای سواری و توقیف تانکرهای نفتی استفاده میشود.
چندی پیش نیروی دریایی آمریکا به یاری یک کشتی باربری شرکت مرسک در منطقه رفته بود که حوثیها به دنبال آن به سوی یک بالگرد نیروی دریایی آمریکا شلیک کردند. خلبان بالگرد نیز با آتش متقابل، سه قایق حوثیها را غرق کرد که در آن ۱۰ نفر کشته شدند. حوثیها این خبر را تایید کردهاند.
مرسک، یکی از بزرگترین شرکتهای کشتیرانی دنیا، تمام ترددهای خود را از طریق دریای سرخ “تا اطلاع بعدی” به حال تعلیق درآورده است. این امر به آن معنا است که مرسک به دنبال سریعترین مسیر بین اروپا و آسیا است، یعنی کانال سوئز. شرکتهای بینالمللی دیگر نظیر Ikea و BP بارها در خصوص ایجاد تاخیر در چرخه عرضه کالا هشدار دادهاند.
واشنگتن برای حفاظت از کشتیها، ائتلافی از چند کشور تشکیل داده که البته به شدت به نیروی دریایی آمریکا متکی است. آقای بایدن تاکنون تمایلی برای حمله به حوثیهای یمن نداشته است، اما به گفته مقامات، این رویکرد ظاهرا در حال تغییر است.
آمریکا و ۱۳ متحد آن هفته گذشته بیانیهای امضا کردند و به گفته یک مقام دولتی آمریکایی، “آخرین هشدار” را به حوثیها دادند تا به “این حملات غیرقانونی پایان داده، کشتیهای توقیف شده و خدمه آنها را آزاد کنند. ” در این بیانیه، به نام ایران اشاره نشده است.
به گفته مقامات، پنتاگون در حال برنامه ریزی برای حمله به پایگاههای پرتاب موشک حوثیها در یمن است و اگر حمله دیگری رخ دهد، منافغ حوثیها احتمالا هدف قرار خواهد گرفت.
جیمز ستاوریدیس، دریادار بازنشسته آمریکایی میگوید، “در این مرحله ضروری است اقدام نظامی گسترده علیه حوثیها صورت گیرد. آنها جدا دزدان دریایی ایران هستند. تجربیات ما در خصوص دزدان دریایی سومالی در سالهای گذشته نشان میدهد نمیتوان صرفا به اقدامات دفاعی بسنده کرد. برای حل مشکلی مانند این، باید وارد عمل شد. ایران فقط از این راه است که پیام ما را درک خواهد کرد. ”
وی افزود، “این که فقط در دریای سرخ – که به اندازه ایالت کالیفرنیا است- با چند خودروی پلیس گشت زنی کنیم، غیرواقع بینانه است. کشتیهای ما در آنجا حضور دارند. ”
بایدن با گزینههای دشوار روبرو است. وی برای تمرکز بر رقابت با چین و همچنین بازدارندگی در قبال آن، از خاورمیانه خارج شد. آمریکا اکنون مجبور شده است به منطقه بازگردد.
هیو لاوت کارشناس امور خاورمیانه در شورای روابط خارجی آمریکا میگوید، “آمریکا شبکهای از نیروهای بازدارنده ایجاد کرده است، به این معنا که علاقهای به جنگ منطقهای ندارد، اما آماده است در پاسخ به اقدامات تحریکآمیز ایران وارد عمل شود. ”
وی میافزاید، اما وجود ناوهای جنگی و سربازان آمریکایی در منطقه، موقعیت واشنگتن را ناامنتر میکند. “لذا این شبکه بازدارنده، میتواند عامل تشدید تنشها باشد.”
یک حرکت تا بمب
آن چه که بر همه این مناقشات احتمالی سایه افکنده، آینده برنامه هستهای ایران است، مسالهای که از دیرباز قابلیت کشاندن ایران و غرب را به عرصه مستقیم جنگ داشته است.
سالها مذاکرات دیپلماتیک، اقدامات پنهانی برای ازکار انداختن سانتریفوژهای هستهای و اقدام اسرائیل در ترور دانشمندان هستهای ایران، بر یک هدف متمرکز بوده است: طولانیتر کردن زمان لازم برای آن که ایران سوخت مورد نیاز ساختن یک بمب را تولید کند. پس از نهایی شدن توافق هستهای سال ۲۰۱۵، دولت اوباما بزرگترین دستاورد خود را جشن گرفت، یعنی دسترسی به آن برنامه زمانی که اعلام شد بیش از یک سال بوده است.
امروز آن گونه که نیکولاس دریویر، سفیر کنونی فرانسه در سازمان ملل خاطرنشان میکند، “صحبت از چند هفته یا چنین چیزی است”، شرایطی که در سالهای قبل، قطعا به بروز بحران منجر میشد. (آماده کردن آن سوخت برای استفاده در یک بمب، احتمالا یک سال یا بیشتر زمان میبرد، و غرب برای نشادن دادن واکنش، زمان بیشتری خواهد داشت)
مقامات آمریکایی به شرط فاش نشدن نام میگویند، دولت بایدن صحبت چندانی در این زمینه نکرده است، زیرا گزینههای بسیار محدودی دارد. در شرایطی که ایران به روسیه پهباد و به چین نفت میفروشد، برای اقدام از طریق شورای امنیت، شانسی وجود ندارد؛ و دستیاران آقای بایدن از منافع حاصل از احیاء برجام نیز چشمپوشی کردهاند، زیرا زمان این توافق اکنون گذشته است. بر اساس مذاکرات اولیه، برجام به ایران اجازه میدهد از سال ۲۰۳۰ به بعد، هر چقدر که میخواهد سوخت تولید کند.
به گفته خانم مالونی: “ایران در حال غنی سازی است، چون قادر به این کار است. هدف آنها همواره تحمل فشار و دنبال کردن گزینه تسلیحاتی بوده است. “