چرا اسد پیش از سقوط از تهران و حزب‌الله فاصله گرفت؟ / چگونه اردوغان تهران و پوتین را غافلگیر کرد؟

به نقل از منابع تحلیلی

در حالی که اسرائیل مستقیماً ایران را هدف قرار داد، دولت سوریه عمدتاً سکوت برگزید. همین رویکرد بی‌تفاوت در بیانیه‌ای که اسد پس از ترورشدن حسن نصرالله صادر کرد نیز قابل مشاهده بود.به عبارت دیگر، در حالی که جغرافیای سوریه و ایدئولوژی رسمی دولتش آن را به محور مقاومت تحت رهبری ایران پیوند می‌زد، به نظر می‌رسید اسد «عدم مقاومت» برای بهبود جایگاه خود در میان متحدان عرب آمریکا استفاده کرد.

به گزارش نبأخبر، سقوط بشار اسد در میان بحران‌های داخلی، حمایت‌های متزلزل متحدان و پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی منطقه‌ای، تصویری تازه از پایان یک دوره خونین و آغاز تحولی نامعلوم در خاورمیانه به نمایش گذاشت.

چرا اسد پیش از سقوط از تهران و حزب‌الله فاصله گرفت؟ / چگونه اردوغان تهران و پوتین را غافلگیر کرد؟
به گزارش اکوایران، سقوط ناگهانی بشار اسد سؤالات زیادی درباره تفکر و نقش حامیان او برانگیخت. روسیه که نخستین و مهم‌ترین حامی خارجی حکومت سوریه به شمار می‌رود، نقشی حیاتی در تحولات داشت.

به نوشته علی هاشم و محمدعلی شعبانی، تحلیل‌گران امواج‌مدیا، یک منبع دیپلماتیک ارشد منطقه‌ای خبر داد که سفر اخیر بشار اسد به مسکو نقطه‌عطفی بود. در حالی که رهبر سابق سوریه در روسیه به سر می‌برد، نیروهای تحت رهبری گروه سنی اسلام‌گرای هیئت تحریرالشام بدون هیچ مقاومتی حلب را تصرف کردند. پس از بازگشت به سوریه، گفته می‌شود که اسد خشم خود از ارتش را ابراز کرد. در ملاقات‌های خصوصی، او فرماندهان خود را فاسد و غیرقابل‌اعتماد خواند و ارتشش را عده‌ای دزد غیرقابل‌اطمینان توصیف کرد. اگرچه میزبان روسی اسد وعده کمک داد، منبع ارشد منطقه‌ای مدعی شد که این حمایت محدود به تضمین یک خروج امن از کشور بود. با توجه به اینکه به نظر می‌رسد اسد و همسرش اکنون در روسیه هستند، این وعده عملی شده است.

دوران خوش مقاومت
این منبع همچنین نگاهی به مذاکرات پیشین درباره سوریه انداخت. پیشنهادهایی برای گفتگو میان مخالفان و دولت مطرح شد که ترکیه در آن نقش قابل‌توجهی ایفا کرد. آنکارا به مخالفان دستور داد تا با احتیاط عمل کنند و حتی هماهنگی‌هایی با نخست‌وزیر پیشین سوریه جهت رهبری یک مرحله انتقالی برای تشکیل دولت جدید انجام گرفت. اما هیچ‌یک از این تلاش‌ها به ثمر نرسید که بخشی از آن به دلیل عدم تمایل اسد به پذیرش تغییرات بود. در همین حال، منابع آگاه در تهران گفتند که ترک‌ها ظاهراً ایران و روسیه را غافلگیر کرده و تأکید داشتند که تحرکات ماه‌های اخیر شورشیان در ادلب جای نگرانی ندارد.

امارات سوریه

سپس نقش ایران مطرح می‌شود که متحد دیرینه منطقه‌ای خاندان اسد است. با مشاهده شکل‌گیری یک شورش مسلحانه در میان اعتراضات بهار عربی، جمهوری اسلامی به کمک اسد آمد. اگرچه ورق جنگ علیه شورشیان سنی چرخید و طی چهار سال گذشته، درگیری‌ها به حالت تعلیق درآمد، اما تحریم‌های غربی تدریجاً دولت سوریه را تضعیف کردند. همانطور که دمشق برای تأمین درآمد به قاچاق گسترده مواد مخدر روی آورد، متوجه شد که تنها دلارهای نفتی و فشار سیاسی کشورهای عربی خلیج فارس بر پایتخت‌های غربی می‌تواند امکان بازسازی کشور را فراهم آورد. بر این اساس، ایران تصمیم پیشگامانه اماراتی‌ها برای بازگشایی سفارت خود در دمشق در پایان سال ۲۰۱۸ را خوش آمد گفت که به معنای پایان هفت سال قطع روابط بود. تحت تسهیل ابوظبی، اسد نیز تدریجاً با دیگر کشورهای مخالف از جمله عربستان سعودی، دوباره ارتباط گرفت.

خیانت سوری
اما وضعیت پس از حمله غیرمنتظره ۷ اکتبر حماس تغییر کرد. پس از آغاز جنگ غزه، حزب‌الله فوراً جبهه‌ای در حمایت از غزه علیه اسرائیل گشود و هم‌زمان با آن گزارش‌ها حاکی از آن بوده که اماراتی‌ها سعی داشتند اسد را به عدم اقدام مجاب کنند. تنها یک هفته بعد، نمایندگی جنبش انصارالله یمن در دمشق بسته شد که ظاهراً پیش‌شرطی برای آشتی اسد با عربستان سعودی بود. فاصله‌گرفتن از انصارالله از آنجایی اهمیت داشت که این گروه در سال گذشته به یکی از اعضای کلیدی محور مقاومت تبدیل شد و حملات پهپادی و موشکی علیه اسرائیل انجام داد و حمل‌ونقل دریایی دریای سرخ را مختل کرد.

در همین حال، در حالی که اسرائیل مستقیماً ایران را هدف قرار داد، دولت سوریه عمدتاً سکوت برگزید. همین رویکرد بی‌تفاوت در بیانیه‌ای که اسد پس از ترورشدن حسن نصرالله صادر کرد نیز قابل مشاهده بود.

کنسولگری ایران سوریه دمشق مستشار ایرانی

به عبارت دیگر، در حالی که جغرافیای سوریه و ایدئولوژی رسمی دولتش آن را به محور مقاومت تحت رهبری ایران پیوند می‌زد، به نظر می‌رسید اسد «عدم مقاومت» برای بهبود جایگاه خود در میان متحدان عرب آمریکا استفاده کرد.

بنابراین، زمانی که تحریرالشام بدون درگیری وارد حلب و حمص شد، ایران عجله‌ای برای کمک به اسد نداشت. منبع دیپلماتیک ارشد منطقه‌ای توضیح داد که با وجود درخواست فوری دولت سوریه برای حمایت ایران، محدودیت‌های لجستیکی و خطرات عملیاتی، از جمله حملات هوایی احتمالی اسرائیل این نوع کمک را غیرعملی کرده بود. به گفته این منبع، این موضوع بیشتر بار بحران سوریه برای ایران را نمایان ساخت که دیگر قابل تحمل نبود. با محدودشدن دسترسی مستقیم تهران به سوریه به خاطر حملات هوایی اسرائیل، ارزش این کشور به عنوان یک متحد کاهش یافت.

گفته می‌شود که ایرانی‌ها با تحریرالشام تماس گرفته تا تضمین‌هایی برای حفظ امنیت مساجد و بقاع مقدس شیعی و همچنین سفارت ایران بگیرد. میزان دخالت دستگاه دیپلماتیک ایران در این ابتکار مشخص نیست. با این حال، پس از غارت سفارت ایران در ۸ دسامبر توسط شورشیان، صداوسیمای جمهوری اسلامی با تأکید بر اینکه مهاجمان به گروه مسئول سوریه وابسته نبودند، تلویحاً گفت که تحریرالشام به قول خود عمل کرده است.

تحریرالشام

لبنانی‌ها تصمیم خود را گرفتند
نقش حزب‌الله و خصوصاً آتش‌بس آن با اسرائیل نیز برای درک داستان سقوط اسد اهمیت زیادی دارد. به گفته منبع دیپلماتیک ارشد منطقه‌ای، آتش‌بس که در هنگام آغاز حمله تحریرالشام به اجرا درآمد، نتیجه اجتناب‌ناپذیر مواجهه حزب‌الله با اسرائیل بود. این منبع توضیح داد: «جنگ به حدی پرهزینه شده بود که ادامه آن امکان نداشت». او افزود که حزب‌الله از کمبودهای جدی رنج می‌برد و دیگر منابع لازم برای مبارزه مؤثر را ندارد و نمی‌تواند تسلیحات پیشرفته برای تغییر روند جنگ به دست آورد.

با توجه به استراتژی گسترده‌تر حزب‌الله، منبع به نقص‌های قابل‌توجهی اشاره کرد و تغییر جهت این جنبش لبنانی به تاکتیک‌های نظامی مرسوم را مورد انتقاد قرار داد. او گفت: «جنبش‌های مقاومت نمی‌توانند مانند ارتش‌های سنتی عمل کنند». او افزود: «موشک و پهپاد شلیک‌کردن و سعی در حفظ بازدارندگی به شیوه سنتی غیرقابل‌دوام است و تجربیات اخیر این را اثبات کرده‌اند».

حزب الله لبنان

طبق گفته منبع، نبی بری، رئیس پارلمان لبنان و نعیم قاسم، جانشین نصرالله با چراغ سبز ایران تصمیم پایان جنگ را گرفتند؛ هرچند که این توافق عموماً مذموم تلقی شد. منبع اظهار داشت که حفظ حزب‌الله و جوامع شیعی لبنان بهتر از نابودی کامل بود. او تأکید کرد که هدف اصلی توقف درگیری‌ها بود و لبنان باید این تصمیم را می‌گرفت، نه ایران.

حضور حزب‌الله در سوریه سابقه‌ای طولانی دارد، اما طی دهه گذشته پررنگ‌تر شد. زمانی که ارتش سوریه در جریان جنگ داخلی این کشور در آستانه شکست قرار گرفت، حزب‌الله لبنان و ایران به طور یکسان نگران شدند. هر دو تهدید افراط‌گرایی سنی را در منطقه مشاهده می‌کردند. نصرالله و فرمانده وقت نیروی قدس شدیداً تأکید داشتند که دمشق برای مقاومت در برابر اسرائیل حیاتی به شمار می‌رود و رهبری ایران را قانع کردند که مداخله کامل الزامی است.

بنابراین در بهار ۲۰۱۳، رزمندگان حزب‌الله وارد القصیر شدند. این منطقه که در جنوب غربی حمص قرار دارد و گره‌گاهی کلیدی بین دمشق و سواحل علوی به شمال می‌رود، برای شورشیان سوری که در بحبوحه بهار عربی ظاهر شده بودند، بسیار حیاتی تلقی می‌شد. نزدیکی آن به مرز لبنان به آن‌ها این امکان را می‌داد که مبارزان و تسلیحات قاچاق کرده و مقاومت شدیدی در برابر نیروهای وفادار به اسد تشکیل دهند. جنگ خونین بود و جان بیش از ۱۰۰ رزمنده حزب‌الله را گرفت. اما در نهایت، القصیر به اسد بازگشت و پس از آن، درگیری به نفع دمشق و متحدانش، از جمله روسیه که در سال ۲۰۱۵ وارد معرکه شد، پیش رفت.

یک دهه بعد و زمانی که ارتش سوریه در برابر حمله سریع تحریرالشام ناتوان بود، القصیر دوباره نماد ویژه‌ای یافت. با سقوط حلب و حما در عرض چند روز، حمص در کانون توجهات قرار گرفت. بدون آن، اسد تنها دمشق را داشت که ارتباطش از سواحل قطع بود. گزارش‌های مربوط به آنچه که پس از آن اتفاق افتاد، متناقض است. در ابتدا، منابع داخلی اظهار داشتند که تا ۲هزار نفر از نیروهای نخبه حزب‌الله برای یک ایستادگی نهایی آماده می‌شدند.

حزب الله لبنان

هرج‌ومرج در مقاومت
اما اعزام نیروهای حزب‌الله بسیار کمتر از حد انتظار بود و پس از ارزیابی عملیاتی، فرماندهان سریعاً به این نتیجه رسیدند که باید عقب‌نشینی کنند، منابع آگاه می‌گویند که بلافاصله بعد از آن، تصمیم گرفته شد تا از همان مسیر ورودی به سوریه در ۲۰۱۳، از کشور خارج شوند. به گفته یک منبع منطقه‌ای، به محض عبور کاروان حزب‌الله که گفته می‌شود از ده‌ها خودرو تشکیل شده بود، اسرائیل حمله کرد. گفته می‌شود که خسارات ناشی از بمباران بزرگ بوده است.

پس از این فاجعه مرگبار، یک منبع مطلع لبنانی گفت که تصمیم برای ورود به حمص و سپس عقب‌نشینی توسط یک «فرد لبنانی» اتخاذ شده و نه به درخواست ایران. اگر این گزارش صحیح باشد، این روایت از اتفاقات نگرانی‌هایی را در مورد انضباط حزب‌الله به همراه دارد. در حالی که ایران و متحدانش برای انطباق با چشم‌انداز ژئوپلیتیکی سریعاً در حال تغییر تلاش می‌کنند، اتفاقات اخیر نشان‌دهنده دوران پرهرج‌ومرج پیش روست.

 


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید