خواهران گوش به پند و اندرزهای نویسندگان تادیبالنسوان و افرادی از این قبیل ندهید. این مربیانِ زنان که خود را نادره دوران میدانند، بهتر است به اصلاح صفات رذیله خود برآیند. آنان میدانند که این نصایح برای تأدیب ما نیست و برای اثبات ظالم بر مظلوم است. این مربیان نه تنها کاری برای ما انجام ندادهاند، که مملکت را هم به نیستی کشاندهاند. ما که در حرم اندرون و کنج مطبخ بودیم، پس این همه فساد را اینان بر پا کردهاند.
به گزارش صدانیوز،سختی و مشقتهایی که آن زمان برای تحصیل دختران وجود داشت و بیبی خانم بخشی از آن را برای آموزش دخترانش دیده و تجربه کرده بود، او را بر آن داشت تا دبستانی مخصوص دختران تاسیس نماید و این گونه بود که اولین دبستان دخترانه ایران به نام «مدرسه دوشیزگان» در سال ۱۲۸۵ شمسی (مقارن با پیروزی مشروطه) پا به عرصه آموزش گذاشت تا نام بیبی خانم در تاریخ ماندگار شود.
امروزه دختران بسیاری هر روز صبح به مدرسه یا دانشگاه میروند و برای تحصیل علم تلاش میکنند، اما در روزگاری نه چندان دور، نه تنها تحصیل برای دختران جایز نبود؛ بلکه تحصیلات دختران و زنان نوعی ننگ خانوادگی به شمار میآمد و جامعه ایرانی، زنی را قابل تمجید میدانست که بیسواد و نادان باشد و تمام عمرش را در انزوا بگذراند. با این حال، در همان روزگار و در همین سرزمین، بانوانی حضور داشتند که تاریخ را به نحو دیگری رقم زدند؛ مخالفتها و رنجهای بسیاری متحمل شدند، اما هم خود تحصیل کردند و هم راه را برای تحصیل دختران دیگر هموار نمودند. شناساندن این افراد به جامعه، کمترین کاریست که میتواند قدری از این تلاشها را جبران نماید.
زندگی زیر سایه مطالبه گری مشترک
بیبی خانم استرآبادی، یکی از این بانوان فعال و طلایهدار احقاق حقوق زنان در ایران است. او در سال ۱۲۳۶ شمسی در نوکنده (از توابع استان گلستان) متولد شد. پدرش محمدباقر خان استرآبادی (از بزرگان گرگان) و مادرش خدیجه خانم (ملاباجی) بود. خدیجه خانم، دختری باسواد و از ندیمههای دربار ناصرالدین شاه بود که پس از ازدواج با محمدباقر خان به نوکنده رفت. او صاحب دو فرزند شد، اما از آنجا که محمدباقر خان پنج همسر دیگر داشت، به دنبال فرصتی برای ترک زندگی مشترک بود؛ بنابراین به بهانه زیارت کربلا، نوکنده را رها کرد، به دربار شاه در تهران بازگشت و به تدریس کودکان دربار مشغول شد؛ و این شروع مسیر تحصیل بیبی خانم بود. بیبی خانم در دربار قاجاری در کنار مادر آموزش دید و به زنی تحصیلکرده و دگراندیش در دوران خود بدل شد که همواره در اندیشه مطالبه حقوق زنان و ساختن سبک زندگی نوئی برای آنان بود.
بیبی خانم در جامعهای که تفکر زنستیزانه در آن غالب بود، به مردی علاقهمند شد که حقوق برابر زنان و مردان را امری ضروری میدانست. این مرد، موسی خان وزیری، یک نظامی قفقازی بود که بیبی خانم علیرغم مخالفت مادرش، با او ازدواج کرد. آنها بسیار به هم علاقهمند بودند و نُه سال به خوبی در کنار هم زندگی کردند، اما سرانجام موسی خان نتوانست با همسر پیشرو و تحصیلکرده بسازد و با یکی از کنیزان ازدواج کرد. علاقه بیبی خانم پس از این موضوع به سردی گرایید، اما زندگیاش را ترک نکرد و به آموزش و تربیت هفت فرزند خود مشغول شد.
بیبی خانم ابتدا آموزگارانی مجرب را در منزل خود به کار گرفت تا فرزندانش را آموزش دهند، اما با گشایش مدرسه پسرانه، پسرانش را برای تحصیل به آنجا فرستاد. او هرگز بین تحصیل دختر و پسرشان فرقی قائل نشد؛ از این رو دخترش را نیز با لباس پسرانه راهی مدرسه کرد، اما مدتی نگذشت که مدیر مدرسه از این موضوع اطلاع یافت و خدیجه افضل از مدرسه اخراج شد. البته این موضوع هم بیبی خانم را دلسرد نکرد و آموزش دختران در خانه ادامه یافت. نتیجه تلاشهای بیبی خانم برای تحصیل فرزندانش این بود که علینقی وزیری از موسیقیدانان برجسته، حسن وزیری از نقاشان برجسته، خدیجه افضل و مولود هم ادامهدهنده راه مادر در آموزش دختران شدند.
اولین مدرسه دخترانه ایران و راه دشوار تحصیل زنان
سختی و مشقتهایی که آن زمان برای تحصیل دختران وجود داشت و بیبی خانم بخشی از آن را برای آموزش دخترانش دیده و تجربه کرده بود، او را بر آن داشت تا دبستانی مخصوص دختران تاسیس نماید و این گونه بود که اولین دبستان دخترانه ایران به نام «مدرسه دوشیزگان» در سال ۱۲۸۵ شمسی (مقارن با پیروزی مشروطه) پا به عرصه آموزش گذاشت تا نام بیبی خانم در تاریخ ماندگار شود. البته پیش از آن دو مدرسه دخترانه تاسیس شده بود، اما متعلق به اقلیتهای مذهبی بود و دختران مسلمان حق تحصیل در آنها را نداشتند.
دبستان دوشیزگان سه کلاس داشت و آموزگاران آن، بیبی خانم و دو دخترش خدیجه افضل و مولود بودند. در این مدرسه حدود بیست شاگرد هفت تا دوازده ساله ثبت نام کردند و دروسی مثل تاریخ، قرائت، نگارش، جغرافیا، ریاضیات و علوم دینی تدریس میشد؛ البته آموزشهای جامعهپسندی مانند گلدوزی، خامهدوزی و… هم به این دروس افزوده شد تا رضایت خانوادهها را بیشتر جلب کند. از طرفی بیبی خانم به خانوادهها اطمینان داده بود که آموزگاران مدرسه همگی زن هستند و تنها نگهبان پیر مدرسه مرد خواهد بود، اما در طول تاریخ، اولینها همواره با مشکل و مخالفت همراه بودهاند؛ بدین ترتیب از همان آغاز کار، صدای مخالفان بلند شد؛ مخالفان به مدیران و معلمان مدرسه توهین و فحاشی کردند، علیه جوسازی کردند و گفتند که این مدرسه برای رواج بیعفتی دایر شده است؛ حتی قسمتی از مدرسه که در واقع بخشی از خانه بیبی بود را نیز آتش زدند.
وای بر ملتی که مدرسه دوشیزگان داشته باشد!
بر اساس گفته مهلقا ملاح، نوه بیبی خانم و رئیس موسسه مبارزه با آلودگی محیط زیست، «این مدرسه خیلی سر و صدا راه انداخت. حتی برخی از چهرههایی که مخالف مدرسه بودند اینطور گفتند که کلمه دوشیزه شهوتانگیز است و وای بر ملتی که مدرسه دوشیزگان داشته باشد».
نتیجه مخالفتها این بود که مدرسه به مدت یک سال تعطیل شد. پس از آن بیبی نزد وزیر معارف رفت و با شرط ثبت نام دختران چهار تا شش ساله و حذف واژه دوشیزگان، توانست دوباره مدرسه را راه بیندازد؛ البته تصویب متمم قانون اساسی هم بیتاثیر نبود؛ زیرا اصل هجدهم این قانون تحصیل علوم و معارف و صنایع را بدون ذکر جنسیت آزاد میدانست.
بیبی خانم در نویسندگی هم حرفهایی برای گفتن داشت. او مقالاتی را در روزنامههای حبلالمتین، تمدن و نشریه مجلس منتشر کرد که موضوع آنها آموزش دختران بود. همچنین نامهای را همراه با لچکش به مجلس شورای ملی فرستاد و نوشت: «یا برای مشروطه پایداری کنید یا لچک مرا سر کنید».
یکی دیگر از آثار ماندگار بیبی خانم، کتاب «معایبالرجال» است که در پاسخ به «تأدیبالنسوان» نوشته شده است. تأدیبالنسوان که نام نویسنده آن مشخص نیست، در ده فصل، آداب مختلف زندگی را برای زنان برشمرده و به طور خلاصه معتقد است: «زن باید فنای محض در اطاعت مرد باشد و، چون و چرا نداشته باشد و آنچه بگوید اطاعت کند و فرمانبرداری مرد را واجب داند… و تخلف از فرمان به قدر یک نفس کشیدن جایز نداند که یک دم خلاف یک سال اثر میکند و باعث کدورت کلی میشود».
نه همه مردان از زنان فزونترند و نه همه زنان از مردان فروتر
گویا این رساله در همان زمان، مورد استقبال قرار گرفته و حتی مدتی در مکتبخانهها به دختران آموزش داده شد. بیبی خانم که برای احقاق حقوق زنان همه کار کرده بود، این بار جوابیهای تند و صریح و گزنده بر این کتاب نوشت، به طوری که هر چه «تأدیبالنسوان» زنستیز و مردسالارانه است، «معایبالرجال» هم مردگریز و فمنیستی است. بیبی خانم در کتابش، در چهار فصل ضمن برشمردن معایب مردان و آموزش راه و رسم زناشویی، مردان را دعوت میکند که دست از تأدیب زنان بردارند و به فکر تربیت خویش باشند: «نه هر مردی از هر زنی فزونتر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر. مریم، زهرا، آسیه، خدیجه و کبرا از زنانند و فرعون، هامان، شمر و سنان از مردان».
او در جایی از کتابش نوشت: «خواهران گوش به پند و اندرزهای نویسندگان تادیبالنسوان و افرادی از این قبیل ندهید. این مربیانِ زنان که خود را نادره دوران میدانند، بهتر است به اصلاح صفات رذیله خود برآیند. آنان میدانند که این نصایح برای تأدیب ما نیست و برای اثبات ظالم بر مظلوم است. این مربیان نه تنها کاری برای ما انجام ندادهاند، که مملکت را هم به نیستی کشاندهاند. ما که در حرم اندرون و کنج مطبخ بودیم، پس این همه فساد را اینان بر پا کردهاند.»
«معایبالرجال» را نخستین دفاعیه مکتوب زنان دانستهاند و عمران صلاحی به دلیل شوخطبعی و زبان طنزی که بیبی در این کتاب به کار برده، او را «نخستین زن طنزنویس ایران» معرفی کرده است؛ بنابراین نام بیبی خانم استرآبادی به گونهای شگفت و ناباورانه با اولینهای مربوط به بانوان عجین شده و درباره او نوشتهاند: میزان قابل توجهی (حدود سی درصد) از قوانینی که اکنون در حمایت از زنان در قانون اساسی کشور ما وجود دارد، حاصل تلاشهای بیبی خانم در بیش از یک قرن پیش است.