به گزارش نباء خبر، در اینجا از پارسیگویان و پارسی زبانان کشور افغانستان سخن نمی گویم، که خود پاسداران استوار این زبان و فرهنگ غنی هستند یا پارسیگویان دیگر سرزمین های همسایه و … که جای خود دارند، در اینجا اشاره ای خواهم داشت به پشتوزبانانی که جان و دلشان با فارسی(دری) قرین و مأنوس […]
به گزارش نباء خبر، در اینجا از پارسیگویان و پارسی زبانان کشور افغانستان سخن نمی گویم، که خود پاسداران استوار این زبان و فرهنگ غنی هستند یا پارسیگویان دیگر سرزمین های همسایه و … که جای خود دارند، در اینجا اشاره ای خواهم داشت به پشتوزبانانی که جان و دلشان با فارسی(دری) قرین و مأنوس است و در به کارگیری فارسی(دری) ابایی ندارند. البته آنچه بیان می شود، قطره ای از دریای بیکرانی است که در حصر و شمار نمی آید.همزبانی خویشی و پیوندی است مرد با نامحرمان چون بندی است
هرکه او از همزبانی شد جدا بی نوا شد گرچه دارد صد نوا
زبان فارسی (دری) همواره مانند ماه آسمان بوده و سایر زبانها و لهجه ها بسان قمرها در کنار آن درخشیده اند، و به دلیل غنای فرهنگی و حجم عظیم آثاری که در گسترۀ آن آفریده شده، علاوه بر جایگاه خود نزد پارسی زبانان، همواره مورد توجه و علاقۀ فرهیختگان و اندیشمندان دیگر زبانها نیز بوده است؛ تا جایی که هستند نویسندگان و شاعرانی که از درون زبان و فرهنگ پشتو برخاسته اند، اما آن قدر شیفتۀ غنا و زیبایی زبان فارسی گشته اند که همه و یا بخشی بزرگ از فرآورده های فکری خود را به زبان فارسی (دری) نوشته اند.
در اینجا از پارسیگویان و پارسی زبانان کشور افغانستان سخن نمی گویم، که خود پاسداران استوار این زبان و فرهنگ غنی هستند یا پارسیگویان دیگر سرزمین های همسایه و … که جای خود دارند، در اینجا اشاره ای خواهم داشت به پشتوزبانانی که جان و دلشان با فارسی (دری) قرین و مأنوس است و در به کارگیری فارسی(دری) ابایی ندارند. البته آنچه بیان می شود، قطره ای از دریای بیکرانی است که در حصر و شمار نمی آید.
امیرعبدالرحمان خان افغان، خاطراتش را به فارسی می نویسد، و دهها عنوان کتاب به فارسی در عهد او چاپ می شود (مایل هروی1373: 58)
جمعی از اهل قلم، به قول قدما، ذواللسانین(دو زبانه) هستند که در هر دو زبان پشتو و فارسی(دری)، فارسی و اردو(همچون غالب دهلوی) فارسی و ترکی (مانند بیرام خان، خان خانان و …) آثارشان را خلق کرده اند. به عنوان نمونه، بنا به نوشتۀ مرحوم عبدالحی حبیبی، سردار هارون خان (1150 تا حدود 1200 ﻫ .ق) دیوانی در حدود 4500 بیت به زبان دری (فارسی) دارد، و بیشتر به پیروی از حافظ و سعدی و صائب و جامی و قاسم انوار و کمال خجندی و… سروده شده:
«ز فیض مصرع «سعدی» سخن شد رام من هارون که چون گرد رم آهو، نگاه او رمید از من»
شیخ فقیرالله حصارکی جلال آبادی که از عارفان عصر احمدشاهی است (متولد بعد از 1100 ﻫ .ق) آثار متعددی دارد؛ از جمله شرح قصیدۀ «بانت سعاد» به فارسی، مکتوبات، شرح ابیات مشکل مثنوی در 600 صفحه و… . وی به فارسی و پشتو و عربی شعر سروده و در شعر فارسی «فقیر» تخلص می¬کرده است.(همان: 103-93،)
علامه حبیب الله، محقق قندهاری(تولد 1213ﻫ .ق در شهر قندهار) جامع علوم معقول و منقول بوده که در موارد متعددی از مواعظ و خطب و ترجمه و تحشیه و… به فارسی، آثاری از وی برجا مانده است.
مثنوی های سردار مهردل خان مشرقی(در محرم 1212- 1271 ﻫ .) کیف و شور و حال مثنوی مولوی بلخی دارد. (حبیبی1383: 63-60)
غلام محمد طرزی، (1254-1318 ﻫ .) از چهره های تابان شعر و ادب قندهار و افغانستان و ادبیات فارسی(دری) است. (نایل1365: 205)
این ابیات را نیز در اندوه از دیار و سرزمین خود گفته که نشان می دهد در شهر خود هم احساس غربت داشته است و دنبال همزبان می گردد، چه تبریز باشد و چه ایران و عراق و ری و بغداد:
ز قنـدهار ملـول اسـت خاطـر طـرزی خوشا دمی که کند رخ به جانب تبریز
یا:
قندهار از کف طرزی شده اکنون بیرون رو به ایران و عراق و ری و بغداد کند
(کهدویی،1384 ، پدر طرزی …، خراسان، شمارۀ 65، ص50)
شمار ابیات وی را حدود چهل هزار بیت گفته اند؛ حدود 250 غزل متأثر از بیدل، و 150 غزل متأثر از صائب تبریزی است و حدود 40 غزل از کلیم کاشانی بهره برده است و به اقتفای حافظ، جامی، عرفی شیرازی، طالب آملی و … نیز سروده است. (پاکفر1383: 73-121)
محمود خان طرزی (1282-1352ﻫ .) اصالتاً قندهاری است؛ اما در غزنه به دنیا آمده و از نویسندگان، شاعران، مترجمان و روزنامه نگاران معاصر است. وی آثار متعددی به نثر فارسی (دری) نوشته که غالباً چاپ شده و در نظم نیز آثاری دارد: افغانستان، جغرافیای منظوم، توحید، محمودنامه (47 غزل) پراکنده (شامل اشعار مختلف). (کهدویی 1384خراسان، شماره 65، ص 55-60).
خوشحال خان ختک، از شاعران بزرگ پشتو زبان است که به سال 1022 ﻫ . ق به دنیا آمد و در 1100 ﻫ از دنیا رفت. وی از سرداران قوم ختک بوده و انواع شعر نیز در قالبهای مختلف سروده که بخشی از آنها نیز فارسی است.
اشعار فارسی وی را، از نظر وزن، قافیه، مضمون، و…، با شعر شاعران بزرگ پارسی گوی، می توان انطباق داد. وی به دلیل حضور فعال در صحنۀ مبارزات سیاسی به «مرد شمشیر و قلم» لقب یافته است. خوشحال خان خود را هم در زبان پشتو و هم زبان فارسی متبحّر می داند و می گوید:
په فارسی کلام هم ژبه کو یاد په پشتو ژبه خلک بهره مند کره
(می توانم به زبان فارسی و پشتو مردمان را بهره مند سازم).
و در جایی دیگر می گوید:
په وزن په مضمون په نزاکت ادپه تشبیه کی پشتو ویل عین تر فارسی رسولی
(من از نظر مضمون، نزاکت، و تشبیه زبان پشتو را به سطح زبان فارسی رسانده ام). (قزلباش، 2006 ص .55)
تعدادی از صاحب قلمان قدرتمند زبان پشتو که به هر دو زبان می نویسند، در زیر آورده می شود:
مولوی صالح محمد قندهاری معاصر محمود طرزی، محمد اعظم عبیدی، پوهاند(استاد) عبدالحی حبیبی، احمدعلی جلالی، لطیف جلالی، حبیب الله رفیع، سلیمان لایق، گل احمد نظری آریانا، عبدالله بختانی خدمتگار، خورشید عطایی، فاروق فردا، دکتر شریف شریف، اسد آسمانی، احمد تکل، اجمل شبر، صدیق پسرلی، انور وفا سمندر، فریزه هود، ژمه صبا عامر و… .
«وطن فرهنگی» وسعتی دارد به بزرگی تمام جهان و عظمت تمام تاریخ. در چنین دنیایی است که مولانا جلال الدین بلخی، هموطن ویلیام شکسپیر انگلیسی می گردد و حافظ شیرازی، هم میهن گوته آلمانی، و استاد خلیل الله خلیلی افغانی، هموطن ملک الشعرای بهار ایرانی.
ترکان هنرمند، چون با پارسیگویان همزبان می شوند، لطفی خاص در سخنشان پدید می آید، تا جایی که حافظ را نیز به سخن می آورند:
ترکان پارسی گو بخشندگان عمرند ساقی بده بشارت پیران پارسا را
گر مطرب حریفان این پارسی بخواند در رقص و حالت آرد صوفی با صفا را
(دیوان حافظ، ص4)
در نهایت به این مطلب می توان دست یافت که رابطۀ فرهنگی و زبانی، بین دو ملت ایران و افغانستان، رابطهای دیرینه است و حبل المتین این رابطه، زبان فارسی(دری) است و باید این ریسمان وحدت و همزبانی و همدلی را پاس داشت و از آن حراست کرد و از آسیب بیگانگان در امانش داشت.