آمارها نشان میدهد که تنها هفت درصد یعنی ۲ نفر از ۳۰ نفر رتبه برتر کنکور در مدارس دولتی درس خواندهاند. درصدی که احتمالا میتوان آن را به سهم این دانشآموزان در تصاحب صندلیهای دانشگاههای معتبر کشور نیز تعمیم داد.
به گزارش نبأخبر،اسامی رتبههای تک رقمی کنکور سراسری سال ۱۴۰۳ در روزهای اخیر اعلام شد. این خبر اما در کنار آماری که نشان میداد سهم مدارس دولتی در این میانه چقدر تنک بوده است، واکنشهای فراوانی برانگیخت و نظرها را به سمت کیفیت آموزشی در این مدارس جلب کرد.
آمارها نشان میدهد که تنها هفت درصد یعنی ۲ نفر از ۳۰ نفر رتبه برتر کنکور در مدارس دولتی درس خواندهاند. درصدی که احتمالا میتوان آن را به سهم این دانشآموزان در تصاحب صندلیهای دانشگاههای معتبر کشور نیز تعمیم داد.
در این آمار 73 درصد برترینهای 3 گروه اصلی کنکور، سمپادی و سایر آنها هم از مدارس غیرانتفاعی هستند. جالب یا شاید بهتر است بگوییم تاسفبرانگیز این است که با وجود سهم قابل توجه 27.5 درصدی تهرانیها از برترینهای کنکور امسال، عملا حتی یک برگزیده نیز از مدارس دولتی در استان تهران نتوانسته بود خودش را در میان برترینهای این 3 گروه جای دهند. موضوعی که نشان میدهد؛ شرایط نابرابر مدارس که نخستین ایراد بر پیکره نام آموزشی کشور است در تهران خود را به تمامی نشان داده است.
وحیده سیرتی، کارشناس آموزشی در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: «دود بودجه اندک وزارت آموزش و پرورش در درجه اول به چشم مدارس دولتی و دود کمبود معلم به چشم دانشآموزان این مدارس میرود. در واقع آموزش رایگان در کشور مدتهاست ذبح شده و بیعدالتی آموزشی به به حد اعلای خود رسیده است که در چنین شرایطی نمیتوان توقع داشت خروجی مدارس دولتی درخشان باشد
وضعیت وخیم مدارس دولتی در تهران
اگر ساکن تهران باشید و فرزندتان هم در یکی از مدارس دولتی تحصیل کند، احتمالا میدانید؛ هر کلاس چیزی حول و حوش 40 دانشآموز در خود جای داده است. این در حالی است که ممکن است در مقاطعی هم تجربه مدارس دو شیفته را از سر گذرانده باشید. این شلوغی و ازدحام قطعا بار آموزشی را به شکل محسوسی کم میکند. بگذریم از اینکه کلاسهای ورزش در اغلب مدارس دولتی به دلیل نبود معلم مربوطه یا امکانات تعطیل است و آزمایشگاهها و موارد عملی دروس هم سالهاست که به خاطرهها سپرده شده؛ چرا که تهیه این امکانات نیاز به بودجهای دارد که در اختیار مدارس دولتی؛ مخصوصا در شهر تهران قرار نمیگیرد. در این میان حتی بیشتر مدارس دولتی برای چاپ کارنامه یا چاپ برگههای امتحانی دانشآموزان هم دست به دامان اولیا میشوند و کلاسهای فوقبرنامه و خصوصی هم هزینههای زیادی روی دست خانوادهها میگذارد. واضح است که خروجی این شرایط به جز موارد استثنایی چندان مطلوب نیست. نگاهی به آمار قبولیهای کنکور به خوبی موید این ادعاست.
افت کیفیت علمی در مدارس ایران
تنها مقایسه نتایج کنکور سال گذشته که سهم دولتیها در میان رتبههای برتر کنکور هشت درصد بوده، نشان میدهد روند رو به نزول وضعیت آموزشی در مدارس دولتی مدتی است که آغاز شده و ادامه خواهد داشت.
در چنین شرایطی یکی از مواردی که در سالهای اخیر فعالان صنفی آموزش نگران آن هستند افت شدید کیفیت آموزش در مدارس ایران است.
بررسیها نشان میدهد که هرچند سوادآموزی در ایران روند رو به رشدی داشته، اما کیفیت مناسبی نداشته است، بهطوریکه دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی در ردههای پایین در بین کشورهای مختلف دنیا قرار دارند. سطح پایین استانداردهای مدارس و کیفیت معلمان در کنار عدم توجه کافی به آموزش پیش از دبستان و مناسب نبودن محیط خانه برای آموزش کودکان از علل اصلی سطح پایین کیفیت آموزش در ایران است. در این میان آموزش و پرورش هر روزه در حال افزایش شمار مدارس غیردولتی و سمپاد است و از شمار مدارس دولتی خود میکاهد و با سیاست کاستن از امکانات مدارس دولتی خانوادهها را به سمت مدارس غیردولتی هل میدهد. در این میان در دهههای اخیر اغلب خانوادهها به خوبی دریافتهاند که مسیر تحصیل در مدارس دولتی به ندرت به سمت دانشگاههای معتبر ختم میشود.
توسعه زیر سایه مولدسازی بیمعنی است
براساس اعلام وزارت آموزش و پرورش، بیش از 16.5 میلیون دانشآموز کشور در حدود صد هزار مدرسه دولتی در حال آموزش هستند. در این میان اما بسیاری از کارشناسان این شمار مدرسه را برای این تعداد دانشآموز اندک میدانند و معتقدند، آموزشوپرورش نیازمند توسعه زیربناهای آموزشی خود است.
با این حال نه تنها اقدامات برای ساخت مدرسه سرعت چندانی ندارد که برخی مدارس نیز به بهانه فرسودگی از دسترس خارج میشوند.
از سوی دیگر اواخر سال 1401 نیز طرح «مولدسازی»، در همان نخستین گامهایش شائبه دستدرازی به مدارس دولتی را قوت بخشید و این نگرانی را ایجاد کرد که از شمار این مدارس باز هم کم شود.
این موضوعات سبب شده که فضاهای آموزشی، مخصوصا در شهرهای بزرگی مثل تهران کم و کمتر شده و در عوض مدارس غیرانتفاعی در این مناطق رشد کند. رشد شمار مدارس غیرانتفاعی در اغلب مواقع تنها به افت هر چه بیشتر مدارس دولتی منجر شده است. در همین تهران اغلب مدارس دولتی با جمعیتی بسیار بیش از حد استاندارد و با امکانات حداقلی و با کمک اولیا به حیات خود ادامه میدهند و کیفیت آموزشی در آنها به حدی کم است که اغلب اولیا مجبورند هزینههای فراوانی را برای کلاسهای فوقبرنامه ورزشی هنری و علمی فرزندانشان پرداخت کنند.
آموزش و پرورش هر روزه در حال افزایش شمار مدارس غیردولتی و سمپاد است و از شمار مدارس دولتی خود میکاهد و با سیاست کاستن از امکانات مدارس دولتی خانوادهها را به سمت مدارس غیردولتی سوق میدهد. در این میان در دهههای اخیر اغلب خانوادهها به خوبی دریافتهاند که مسیر تحصیل در مدارس دولتی به ندرت به سمت دانشگاههای معتبر ختم میشود
افت تحصیلی دانشآموزان ودلایل آن
محاسبه میانگین نمرات امتحان نهایی کشور یکی از شاخصهای ارزیابی عملکرد دانشآموزان در نظام آموزشی است. این در حالی است که وضعیت در چند سال اخیر در کشور به شدت نگرانکننده بوده است به طوری که چندی پیش محسن زارعی، رئیس مرکز سنجش و ارزیابی کیفیت آموزش و پرورش اعلام کرد که در رشته علوم تجربی، میانگین معدل دانشآموزان ۱۲، در رشته ریاضی فیزیک ۱۱.۸۲ و در علوم انسانی به ۹.۱۳ رسیده است.
وحیده سیرتی، کارشناس آموزشی در خصوص افت تحصیلی دانشآموزان به «توسعه ایرانی» میگوید: «ارتباط مدرسه با تمام ساحتهای زندگی واقعی و اقتضائات دنیای مدرن از جمله جامعه، کتابخانه، طبیعت، مزارع، جنگلها، رودها، کوهها، دشتها، معادن، کارخانهها و کارگاهها، هنر، ادبیات، موسیقی، ورزش، آزمایشگاه فیزیک، شیمی، زیستشناسی، محیط زیست جغرافی، پزشکی و دهها مورد دیگر قطع شده و جای تک تک آنها در آموزش و پرورش ما به شدت خالی است».
او معتقد است این گسست در مدارس دولتی به حد اعلای خود رسیده و در چنین شرایطی نمیتوان توقع داشت خروجی مدارس دولتی درخشان باشد.
او میافزاید: «دود کمبود معلم در درجه اول به چشم مدارس دولتی میرود. دود بودجه اندک این وزارتخانه در درجه اول به چشم دانشآموزان این مدارس میرود. در واقع آموزش رایگان در کشور مدتهاست ذبح شده است».
سیرتی میگوید: «کم کردن از سهم بیصداترین طبقه جامعه یعنی دانشآموزان که در واقع باید آنها را در دسته کودک و نوجوان طبقهبندی کرد، آسانترین راه از منظر دولتمردان و سیاستگذاران است. اما فراموش میکنیم که دستدرازی به حق این گروه، چه آثار زیانباری بر آینده کشور دارد».
به عقیده این کارشناس آموزشی عملکرد مسئولان در نظام آموزشی آینه تمام نمای بیعدالتی است و خروجی آن هر ساله در قبولیهای کنکور خود را نشان میدهد.
وضعیت ترک تحصیل در ایران
اما تمام ماجرا به قبولیهای کم کنکور ختم نمیشود. باوجود شعارهای همیشگی درباره عدالت آموزشی و پوشش کامل تحصیلی در کشور، روند ترک تحصیل و بازماندگی از آموزش همچنان صعودی است. تازهترین آمارهای اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران نشان میدهد که سال تحصیلی گذشته بیش از ۹۲۹ هزار نفر از تحصیل بازماندند.
در این میان نرخ جذب بسیار ناچیز کودکان بازمانده از آموزش در کنار تعداد بالای ترک تحصیلی سالانه، سبب شده تا روند بازماندگانی از تحصیل در نظام آموزش و پرورش رو به رشد باشد.
نابرابری از کجا آغاز شد؟
«دولت موظف است وسایل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد.» این جمله اصل ۳۰ قانون اساسی است و به صراحت وظیفه دولت در آموزش و پرورش عمومی را روشن میکند؛ وظیفهای که البته در طول چهار دهه به مرور کمرنگ شده و حالا این مدارس پولی هستند که در ایران خدمات آموزشی با کیفیت به دانشآموزان ارائه میکنند و بیش از ۹۰ درصد رتبههای برتر کنکور (زیر ۳ هزار) نیز به این مدارس تعلق دارد.
در حالی که آموزش و پرورش باید در راستای تعدیل نابرابریهای اجتماعی حرکت کند در ایران این روند برعکس شد و شکاف و ناعدالتی اجتماعی در آموزش و پرورش روندی فزاینده داشته است.
این روزها در حالی سیاستگذاران از فرزندآوری سخن میگویند که به نظر نمیرسد دغدغهای در خصوص وضعیت اسفبار آموزش در کشور داشته باشند. آموزشی که تنها صندلیهای بیشتر و بهتر را در اختیار شهروندان ثروتمندی میگذارد که درصد بسیار کمی از جمعیت کشور را به خود اختصاص میدهند.