زرین که به خاطر مبارزات انقلابیاش تحت تعقیب ساواک قرار گرفته بود، پس از پیروزی انقلاب و با آغاز ناآرامیهای کردستان به همراه حسین خرازی و رحیم صفوی عازم کردستان شد. جنگ تحمیلی برای او مانند یک نقطه عطف بود و تا زمان شهادت در ۱۱ اسفندماه ۱۳۶۲ برای لشکر امام حسین(ع) یک تکتیرانداز قهار بود.
به گزارش نبأخبر، شهید عبدالرسول زرین که شهید خرازی به او لقب گردان تک نفره داده بود بهترین تک تیرانداز دفاع مقدس بود. این رزمنده دلاور سه هزار شلیک موفق داشت که ۷۰۰ شلیکش فرماندهان اصلی بعثی و بقیه هم آتش بارها و نیروهای اثرگذار دشمن را از پا در آورد.
بعثیها به او لقب صیاد خمینی داده بودند و صدام برای شکارش یک تیم ۲۰ نفره تک تیرانداز بین المللی را اجیر کرده بود که اتفاقا تک تیراندازهای امریکایی هم جزو آنها بودند، اما هر بار با تلفات سنگین بر میگشتند.
اما کسی از این قهرمان واقعی داستانی ننوشت و فیلمی نساخت. در مقابل صنعت هالیود «کریس کایل» تکتیرانداز آمریکاییها را با ۱۶۰ شلیک موفق در عراق، به قهرمان آمریکاییها تبدیل کرده و بهترین تکتیرانداز دنیا جا انداخته است.
زرین که به خاطر مبارزات انقلابیاش تحت تعقیب ساواک قرار گرفته بود، پس از پیروزی انقلاب و با آغاز ناآرامیهای کردستان به همراه حسین خرازی و رحیم صفوی عازم کردستان شد. جنگ تحمیلی برای او مانند یک نقطه عطف بود و تا زمان شهادت در ۱۱ اسفندماه ۱۳۶۲ برای لشکر امام حسین(ع) یک تکتیرانداز قهار بود.
طلاییه؛ مرحله دوم عملیات خیبر؛ ترکش خمپاره؛ و اینچنین یاد او به زرینی نامش در تاریخ ایران ثبت شد. شهیدی که الحق عبدِ رسول(ص) بود و ارادتمند خاندان عصمت و طهارت. در ادامه برخی از خاطرات همرزمان این شهید بزرگوار از نظرتان میگذرد.
گردان تکنفره
«به تنهایی کار یک گردان را میکرد. در هر کجای خط که سنگر داشت، جبهه دشمن به هم ریخت. لقب گردان تکنفره فقط شایسته او بود. اخلاص، ایمان و تواضع، از سراپای وجودش نمایان بود. ایشان از لحاظ تجربه جنگی و سابقه حضور در مناطق عملیاتی در رتبه فرماندهی تیپ و لشکر بود ولی به دلیل تبحر خاص و منحصر به فرد در کار تیراندازی و تأثیر او در سرنوشت عملیات، به عنوان یک تکتیرانداز ویژه و استراتژیک در جبهههای جنگ، همیشه خار چشم دشمن بود.» و سردار شهید حسین خرازی فرمانده لشکر عشق اینچنین از همرزم شهیدش میگوید.
شهیدی که سردار مرتضی قربانی، فرمانده لشکر 25 کربلا در دوران دفاع مقدس و رئیس کنونی هیئت تیراندازی استان اصفهان در وصفش میگوید: «شهید زرین ابتدا وضو میساخت و بعد اسلحه را برمیداشت و با ذکر “ما رَمیتُ” تیر را به سمت دشمنان نشانه میرفت. او به معنای واقعی کلمه یک چریک مخلص امام زمان(عج) بود.»
استاد شلیکهای موفق
هر شلیک موفقی که داشت در دفترچه خود ثبت میکرد. دفترچهای که حالا پر شده بود از نام نیروهای موثر جبهه دشمن که او آنها را با تبحر خاصی که در تیراندازی داشت شکار کرده بود تا عراقیها او را صیاد خمینی(ره) بنامند و بی آنکه نامش را بدانند از وجودش وحشت کنند.
سردار سیداحمد موسوی فرمانده اطلاعات عملیات و گردان غواصان یونس لشکر امام حسین(ع) در دوران مقدس در خاطرهای از شهید زرین میگوید: «چند ماه قبل از شهادتش و قبل از عملیات والفجر 4 از او پرسیدم، تعداد شلیکهای موفق شما تا کنون چقدر بوده است و تا حالا چند نفر از دشمنان ما را به هلاکت رساندهای؟ اول نمیخواست بگوید ولی وقتی اصرار کردم (حدود ۶ تا ۷ ماه قبل از عروجش) ایشان گفت «تا الان بالای ۲ هزار نفر در ذهنم هست و در دفترچهام ثبت کردهام»، که این تعداد قطعاً در چند ماه بعد و در عملیاتهای بعدی و بین عملیاتها در سنگرهای کمین و تا لحظه شهادت ایشان بیشتر هم شده بود.»
یار حسین
از خرازی بزرگتر بود. حسین فرمانده بود، او تکتیرانداز اما فرمانده میگفت بینشان یک نوع رابطه عاطفی پدر فرزندی حاکم بوده است و همهجا در عملیاتها در کنار هم بودهاند. پس پربیراه نیست که سردار مرتضی قربانی دربارهاش بگوید: «شهید زرین یک نیروی نابغه عملیاتی محسوب میشد و حاج حسین خرازی خیلی به ایشان اعتماد داشت. او بازوی عملیاتی حاج حسین بود. من ۲ بار از زبان شهید خرازی شنیدم که میگفت من صبح عملیات، بعد از خدا و کمک چهارده معصوم(ع) چشمم به دست زرین است.»
داستان یک عکس
لاله گوش راستش سوراخ شده و سرخی رد خون بر گردنش هنوز تازه است اما همچنان میخندد. عکسش را ثبت کردهاند تا بماند برای تاریخ. تا بعدها بگوید که این است هنر مردان خدا. شهید خرازی در وصف این صحنه گفته است: «بعد از عملیات طریقالقدس نزدیک ایشان بودم. با روحیه و شادابی بالایی کارش را انجام میداد و داشت به سمت عراقیها تیر میزد و من میدیدم که چگونه تکتیراندازهای عراقی را هدف میگرفت. به من گفت «حسین ببین چگونه دارند فرار میکنند و چگونه ذلیلانه زمین میخورند». و من خودم چند صحنه از مبارزات ایشان را شاهدش بودم. تا اینکه جایی که ایشان جنگ میکرد عراقیها کشف کردند و یک تیری از جانب تکتیرانداز آنها رها شد و من کنار ایشان ایستاده بودم که خدا خیلی به ما رحم کرد و خدا خیلی به ما لطف کرد که همان لحظه ایشان را برای ما نگه داشت. یک تیر آمد و از بغل گوش ایشان رد شد و لاله گوش راست ایشان را سوراخ کرد ولی ایشان اصلاً خم به ابرو نیاورد و اصابت گلوله دشمن را با لبخند زیبایی پاسخ داد. گروهی از فیلمبرداران هم آنجا بودند که بلافاصله فیلم و عکس ایشان را گرفتند و یک عکسی از او در آن لحظه به یادگار هست که این خود گواه صادقی است از تلاش و مبارزات و حماسههای ایشان.»