نظم جهانیای که توسط رژیم تک حزبی پکن تعریف شده برای اکثر کشورها چشم انداز جذابی نخواهد بود. چین یک “ابرقدرت بالقوه است که به دنبال نفوذ بدون جلب محبت، قدرت بدون اعتماد و دیدگاهی جهانی بدون حقوق بشر جهانی است”.با این وجود، لزومی ندارد که نفوذ بیشتر در صحنه جهانی همواره زنگ خطر را به صدا درآورد.
به گزارش نبأخبر، به نقل از واشنگتن پست، در بین پذیراییهای باشکوه و مراسم رسمی چای دو رهبر شاهد بودند که مجموعهای از شرکتهای فرانسوی و شرکتهای دولتی چینی برخی از قراردادهای مرتبط با معاملات تجاری بزرگ را منعقد کردند. مکرون تصویری که به دنبال آن بود را به شی ارائه داد: یادآوری واضحی به ایالات متحده که شی از آن تحت عنوان طرف ثالث سلطه گر یاد کرد. اشاره به شکاف بین موضع جنگ طلبانه امریکا در قبال چین با موضع اروپا و موضع شاید مبهمتر بسیاری در داخل اروپا. کمتر مشخص بود که شی از نظر سیاسی چه چیزی به مکرون ارائه داد: مکرون از شی خواست تا روسیه را متقاعد به پذیرش صلح سازد.
در آن چه به عنوان یک تماس مشترک با فرانسه مطرح شد شی خواستار از سرگیری هر چه زودتر مذاکرات صلح و خواستار حمایت از غیر نظامیان شد و هم چنین تاکید کرد که نباید از سلاح هستهای استفاده شود و نباید بر سر موضوع اوکراین جنگی هستهای رخ داهد.
مورد اخیر (جنگ هسته ای) شاید بزرگترین فاصله بین شی و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه را نشان میدهد. رهبری که به طور دورهای شمشیرهای هستهای را در جنگ اوکراین به صدا در میآورد. با این وجود، علیرغم درخواست رهبران اروپایی از جمله مکرون شی هیچ تعهد قطعیای برای گفتگو با “ولودیمیر زلنسکی” رئیس جمهور اوکراین ارائه نداد.
“اورسولا فون در لاین” رئیس کمیسیون اروپا در چین به مکرون پیوست. دو رهبر پیامهای متفاوتی ارسال کردند. فون در لاین از “اقدامات ناعادلانه” چین به ویژه در تجارت ابراز تاسف کرد و پس از ایراد سخنرانی سختی در مورد چالش اقتدارگرایانه ناشی از پکن وارد آن کشور شد. از سوی دیگر، مکرون نسبت به غوطه ور شدن غرب در یک “مارپیچ اجتناب ناپذیر” تنش با چین هشدار داد.
مفسران چینی معتقدند که مکرون به وزن و اهمیت اقتصاد چین پی برده به ویژه آن که تلاش میکند چشم اندازی از اروپای قویتر، توانمندتر و مستقلتر ایجاد کند. “ژانگ جی” و “ژو شنگ” محققان مستقر در شانگهای اخیرا در مقالهای نوشتند: “اگرچه در فرانسه هنوز نگرانیهایی در مورد نقش فزاینده جهانی کشورمان (چین) وجود دارد، اما اگر فرانسه بخواهد از قدرت نرم خود در حکومت جهانی استفاده کند حمایت چین ضروری است”.
در اواسط سفر مکرون نشست بزرگ دیگری در پکن برگزار شد. وزرای خارجه عربستان سعودی و ایران دشمنان متخاصم خاورمیانه جلسه دیداری در بالاترین سطح دیپلماتیک بین دو کشور از هفت سال پیش به این سو را در پایتخت چین برگزار کردند.
در واشنگتن گروهی متحیر از کارشناسان منطقهای به این موضوع نگاه کردند که چین نقش یک قدرت خارجی تثبیت کننده در خاورمیانه را بازی میکند.
یخ زدگی روابط بین ریاض و تهران مدتها بود که جریان داشت و آشتی اخیر صرفا به دلیل تلاشهای چین نبود. تحلیلگران میگویند گرم شدن روابط به دلیل همگرایی منافع است. ایران تحت تحریمهای غرب و تلاش برای پایان دادن به اعتراضات داخلی به دنبال کاهش انزوای جهانی و منطقهای خود بوده است.
عربستان سعودی که با تهدیدات امنیتی ایران مواجه است تهدیداتی که طرح آن کشور برای تنوع بخشیدن به اقتصاد پادشاهی و کاهش وابستگی آن به نفت را تهدید میکند، به دنبال کاهش تنشهای منطقهای است استراتژیای که شامل دنبال کردن مشارکت با قدرتهای بزرگ جهانی فراتر از ایالات متحده است.
با این وجود، این وضعیت کاهش نفوذ امریکا به ویژه بر سعودیها را نشان میدهد. بسیاری از کارشناسان هنوز تصور میکنند که هر کسی که در کاخ سفید باشد سیاست عربستان در قبال ایران را هدایت خواهد کرد، اما امروز میتوان به سادگی گفت که این استدلال درستی نیست. عربستان سعودی و کشورهای عربی خلیج فارس بر منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود تمرکز کرده و از خود در برابر تهدیدات منطقهای محافظت میکنند.
اکنون چین تحت رهبری شی ماهیچههای ژئوپولیتیک جدیدی را به رخ میکشد. “هنری کیسینجر” وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده ماه گذشته به “دیوید ایگناتیوس” ستون نویس “واشنگتن پست” گفته بود: “چین در سالیان اخیر اعلام کرده که باید در ایجاد نظم جهانی مشارکت داشته باشد. اکنون چین یک حرکت قابل توجه در این راستا انجام داده است”.
ترسیم خطوط این نظم جهانی چینی هنوز دشوار است. ما درباره جاهطلبیهای اقتصادی گسترده آن کشور از جمله ابتکار عمل یک کمربند و یک راه که شاهد تامین مالی و سرمایه گذاری چین در پروژههای زیرساختی بزرگ در سراسر جهان هستیم میدانیم. با این وجود، در هفتههای اخیر شی چندین ابتکار عمل جدید دیگری را در مورد “امنیت” و “تمدن” مطرح کرده که هنوز مواضع سیاستگذاری مبهمی هستند و هدف شان به چالش کشیدن ساختار نظم تحت رهبری ایالات متحده و مفهوم ارزشهای جهانی آن نظم است.
“موریتز رودولف” محقق پژوهشی در مرکز چین در دانشکده حقوق دانشگاه ییل به “فایننشال تایمز” میگوید: “به نظر میرسد که این یک استدلال متقابل در مقابل روایت بایدن از دموکراسی باشد. این یک نبرد ایدئولوژیک است که برای کشورهای در حال توسعه جذابتر از آن چیزی است که مردم واشنگتن ممکن است تصور میکنند”.
هجوم چین به سیاست قدرتهای بزرگ خاورمیانه به طور خاص ظرفیت و تمایل تازهای برای اقدام را نشان میدهد. “وو شینبو” رئیس مؤسسه مطالعات بینالمللی در دانشگاه فودان در شانگهای به “فایننشال تایمز” میگوید: “در گذشته ما (چین) اصولی را اعلام میکردیم و موضع خود را اعلام کرده بودیم، اما به صورت عملیاتی درگیر نمیشدیم. اکنون وضعیت در حال تغییر است”.
برای برخی از تحلیلگران دیدار مکرون یادآور سوالات سختی میباشد که اروپا با آن مواجه است. در حالی که جنگ در اوکراین و ضدیت با روسیه باعث تقویت اتحاد فراآتلانتیک شده مسئله چین پیچیدهتر است، زیرا سرمایه گذاری و تجارت چین برای چشم انداز آینده اروپا حیاتی است. معنای این موضوع برای سناریوهای تلخی که سیاستگذاران واشنگتن را تحت فشار قرار میدهد از جمله حمله احتمالی چین به تایوان در آینده یک سوال باز و بی پاسخ مانده است و این احتمال وجود دارد که پاسخهای ناخواستهای را ایجاد کند.
مکرون پیش از اشاره به تنشهای کنونی بر سر تایوان به خبرنگارانی که با او سفر میکردند گفت: “سوالی که اروپاییها باید به آن پاسخ دهند این است که آیا به نفع ما خواهد بود که بحران در تایوان را تسریع کنیم؟ نه. بدتر این است که فکر کنیم ما اروپاییها باید در این موضوع دنباله رو شده و از دستور کار ایالات متحده و واکنش بیش از حد چین پیروی نماییم”.
“اندرو میچتا” کارشناس ارشد غیرمقیم در اندیشکده شورای آتلانتیک میگوید: “آن چه اکنون در اروپا در حال رخ دادن است نه صرفا از نظر نتیجه جنگ اوکراین بلکه از این منظر که چگونه اروپاییها روابط خود را با چین در آینده تعریف میکنند آینده روابط فراآتلانتیک را شکل خواهد داد”. او معتقد است انتخابهای اروپا در مورد رویکرد نسبت به چین به شدت بر نتیجه رقابت میان امریکا و چین در سایر عرصهها تاثیرگذار خواهد بود.
نظم جهانیای که توسط رژیم تک حزبی پکن تعریف شده برای اکثر کشورها چشم انداز جذابی نخواهد بود. در تحلیل غم انگیز “اکونومیست” چین یک “ابرقدرت بالقوه است که به دنبال نفوذ بدون جلب محبت، قدرت بدون اعتماد و دیدگاهی جهانی بدون حقوق بشر جهانی است”.
با این وجود، لزومی ندارد که نفوذ بیشتر در صحنه جهانی همواره زنگ خطر را به صدا درآورد. سناتور “کریس مورفی” که پنل خاورمیانه کمیته روابط خارجی سنا را رهبری میکند در چارچوب دیپلماسی خاورمیانه پکن به “پولیتیکو” گفته بود: “نباید همه چیز بین ایالات متحده و چین یک بازی با حاصل جمع صفر باشد. من نمیدانم چرا ما تصور میکنیم که تنش زدایی بین عربستان سعودی و ایران جنبه منفی دارد”.