این جنگ با جنگهای دیگر متفاوت است زیرا در زمانی رخ میدهد که خطوط گسلی که خاورمیانه را از هم جدا میکرد در حال لرزیدن هستند. برای حداقل دو دهه، جدیترین شکاف در چشم انداز ژئوپلیتیکی در هم شکسته منطقه، بین دوستان و متحدان ایران و دوستان و متحدان ایالات متحده بوده است.
به گزارش نبأخبر، صاحب نظران سیاسی از تفاوتهای عمده جنگ غزه با سایر جنگها میگویند؛ نبردی که به باور آنها اگر مانند همه جنگهای قبلی بود، احتمالاً تا کنون آتش بس برقرار شده بود.
اگر این جنگ غزه مانند همه جنگهای قبلی بود، احتمالاً تا کنون آتش بس برقرار شده بود. مردهها دفن شده بودند و اسرائیل با سازمان ملل در مورد اینکه چقدر سیمان برای بازسازی وارد غزه شود بحث میکرد.اما این جنگ این طور نیست. و این فقط به خاطر عظمت کشتارها نیست.
به نوشته بیبیسی، این جنگ با جنگهای دیگر متفاوت است زیرا در زمانی رخ میدهد که خطوط گسلی که خاورمیانه را از هم جدا میکرد در حال لرزیدن هستند. برای حداقل دو دهه، جدیترین شکاف در چشم انداز ژئوپلیتیکی در هم شکسته منطقه، بین دوستان و متحدان ایران و دوستان و متحدان ایالات متحده بوده است.
هسته اصلی شبکه ایران که گاهی «محور مقاومت» خوانده میشود، متشکل از حزبالله لبنان، دولت اسد در سوریه، حوثیها در یمن و گروههای شبهنظامی عراقی است که توسط ایران حمایت میشوند. ایرانیها همچنین از حماس و جهاد اسلامی در غزه حمایت کردهاند.
اینها در شرایطی است که ایران به روسیه و چین نیز نزدیکتر میشود. ایران به شریک مهمی برای روسیه از زمان جنگ اوکراین تبدیل شده و چین مقدار زیادی نفت از ایران میخرد.
هر چه جنگ در غزه بیشتر ادامه یابد و اسرائیل غیرنظامیان فلسطینی بیشتری را بکشد و دهها هزار خانه را ویران کند، خطر درگیری میان برخی از اعضای این دو اردوگاه بیشتر میشود.
حزب الله و رهبر آن، حسن نصرالله تهدید کردهاند که جبهه دومی را در جنگ باز خواهند کرد
مرز بین اسرائیل و لبنان به آرامی و به طور پیوسته در حال متشنج شدن است. نه اسرائیل و نه حزب الله خواهان یک جنگ تمام عیار نیستند. اما همزمان که آنها به طور فزایندهای مشتهای سنگینی مبادله میکنند، خطر تشدید غیرقابل کنترل افزایش خواهد یافت.
حوثیها در یمن موشکها و پهپادهایی را به سمت اسرائیل پرتاب کردهاند. اکثر آنها تاکنون توسط پدافند هوایی اسرائیل یا کشتیهای جنگی نیروی دریایی آمریکا در دریای سرخ سرنگون شدهاند.
در عراق، گروههای مقاومت به پایگاههای آمریکایی حمله کردهاند. آمریکا در برخی از سایتهای آنها در سوریه اقدام متقابل کرده است. باز هم، همه طرفها در تلاش برای محدود کردن تشدید تنش هستند، اما کنترل ضرباهنگ اقدامات نظامی همیشه دشوار است.
در طرف آمریکا اسرائیل، کشورهای نفتی خلیج فارس، اردن و مصر قرار دارند. ایالات متحده همچنان به حمایت قوی از اسرائیل ادامه میدهد، اگرچه واضح است که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا از کشتار انبوهی از غیرنظامیان فلسطینی توسط اسرائیل ناراضی است. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، علناً گفته است که تعداد بیش از حدی از غیرنظامیان فلسطینی کشته میشوند.
متحدان عرب آمریکا همگی آنچه اسرائیل انجام میدهد را محکوم کرده و خواستار آتش بس شدهاند. منظره صدها هزار فلسطینی که از خانههای خود در شمال غزه فرار میکنند و در جاده اصلی به سمت جنوب میروند، یادآور پیروزی اسرائیل بر اعراب در جنگ خود در سال 1948 است.
در آن زمان بیش از 700،000 فلسطینی به زور اسلحه اسرائیلیها از خانههای خود گریختند یا مجبور به ترک خانههای خود شدند، رویدادهایی که فلسطینیان از آن به عنوان النکبه (فاجعه) یاد میکنند. نوادگان پناهندگان سال 1948 بیشتر جمعیت نوار غزه را تشکیل میدهند.
صحبت های خطرناک برخی از ملیگرایان افراطی یهودی در تشویق کابینه بنیامین نتانیاهو برای تحمیل یک نکبت دیگر به فلسطینیان، کشورهای عربی در اردوگاه آمریکا، به ویژه اردن و مصر را نگران کرده است. یکی از وزیران نتانیاهو حتی در مورد پرتاب یک بمب هستهای بر روی غزه برای مقابله با حماس صحبت کرد. او توبیخ شد اما اخراج نشد.
همه اینها را میتوان بهعنوان هیاهوی نیروهای حاشیهای دیوانه رد کرد، اما این صحبتها در اردن و مصر جدی گرفته میشود؛ نه موضوع تسلیحات هستهای -که اسرائیل زرادخانه بزرگ و اعلام نشده ای از آن را در اختیار دارد- بلکه چشم انداز بیرون کردن صدها هزار فلسطینی از مرزهای خود.
در مورد خود جنگ در غزه، دیپلماتهای ارشد کشورهایی که متحدان اسرائیل هستند، به بیبیسی گفتند که پایان دادن به جنگ و مقابله با پیامدهای آن «دشوار و آشفته» خواهد بود.
یکی از آنها گفت که «تنها راه، بازسازی یک افق سیاسی برای فلسطینیان است». این اشارهای است به کشور فلسطین مستقل در کنار اسرائیل -به اصطلاح راه حل دو دولتی- ایدهای شکست خورده که فقط به عنوان یک شعار باقی مانده است.
احیای آن، شاید در چارچوب توافق گستردهتر بین اسرائیل و اعراب، یک طرح جاهطلبانه و شاید بهترین ایده موجود باشد. اما در فضای کنونی درد، خطر و نفرت دستیابی به آن بسیار دشوار خواهد بود.
بنیامین نتانیاهو گفته است که اسرائیل «مسئولیت امنیتی کلی» نوار غزه را «برای مدت نامعلومی» خواهد داشت
تحت رهبری کنونی فلسطینیها و اسرائیلیها این اتفاق نخواهد افتاد.
نتانیاهو برنامه خود را برای روز پس از پایان جنگ در غزه فاش نکرده است، اما او ایده آمریکا مبنی بر تشکیل دولتی به رهبری تشکیلات خودگردان فلسطینی به ریاست محمود عباس، که حماس در سال 2007 آنها را از غزه بیرون راند، رد کرده است.
بخش دوم طرح آمریکا مذاکره بر سر راه حل دو کشوری است، چیزی که بنیامین نتانیاهو در تمام طول زندگی سیاسی خود با آن مخالف بوده است.
نتانیاهو فقط مخالف استقلال فلسطینیان نیست. بقای او به عنوان نخست وزیر به حمایت افراطگرایان یهودی بستگی دارد که معتقدند کل قلمرو بین رود اردن و دریای مدیترانه توسط خدا به یهودیان داده شده است و تمام این منطقه باید در داخل مرزهای اسرائیل باشد.
بسیاری از اسرائیلیها خواهان برکناری او هستند و او را مسئول شکستهای امنیتی و اطلاعاتی میدانند که باعث شد حملات 7 اکتبر رخ دهد.
عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در اواخر دهه 80 زندگی خود است و در نظر رأی دهندگان بالقوه فلسطینی بیاعتبار است، اگرچه او از سال 2005 خود را در معرض صندوقهای رأی قرار نداده است. تشکیلات خودگردان فلسطین در زمینه امنیت در کرانه باختری با اسرائیل همکاری میکند، اما نمیتواند از مردم خود در برابر شهرکنشینان مسلح یهودی محافظت کند.
در نهایت، رهبران عوض میشوند. اگر این جنگ وحشتناک در غزه، اسرائیلیها، فلسطینیها و دوستان قدرتمندشان را مجبور به تلاش مجدد برای برقراری صلح نکند، آنگاه تنها آینده ممکن جنگ بیشتر است.