روزگار ایرانیان به دلیل رخدادهای سیاست خارجی روشن نیست.

محمد طبیبیان اقتصاددان نامدار ایرانی

در شرایط فعلی جز این بیت از حافظ که می‌گوید : از هر طرف که دیدم جز وحشتم نَیَفزود – زنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت -حال و هوایی را نمی‌شود تبیین کرد.

محمد طبیبیان اقتصاددان نامدار ایرانی در نوشته‌ای که در صفحه تلگرام خود منتشر کرده با یاد آوری نکاتی از تاریخ گذشته وامروز ودیروز به تشریح وضعیت ایران پرداخته و سربسته می‌گوید روزگار ایرانیان به دلیل رخدادهای سیاست خارجی روشن نیست. وی نوشته است : در شرایط فعلی جز این بیت از حافظ که می‌گوید : از هر طرف که دیدم جز وحشتم نَیَفزود – زنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت -حال و هوایی را نمی‌شود تبیین کرد. در این باب چند نکته را مطرح می‌کنم من‌باب وضعیت روزگار.

یکم، در همان اوائل انقلاب مطلبی را از فرد موثقی شنیدم که معتبر است. مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس بود و روابط خوبی با ژاپن داشت و مسئولین ژاپن در آن وقت نسبت به او حساب دیگری می‌کردند. چنانکه در سفری به ژاپن استقبال و پذیرایی بی نظیری از او توسط امپراتور وقت انجام شد که انعکاس وسیع داشت. روزی در ملاقاتی سفیر وقت ژاپن در تهران پیرامون رفتارهای انقلابیون جدید در ارتباط با آمریکا به ایشان گفته بود که توجه کنید امریکا مثل یک اژدهای بزرگ و حجیم است، اگر انگشت در چشمش فروبرید هم، ممکن است به زحمت تکان بخورد اما اگر از خطی عبور کنید و فقط دمش را تکان دهد خسارت عظیم ایجاد می‌کند. دوم، در زمان ترامپ بود که یک سناتور در پاسخ به اقدام علیه ایران مطلبی را به این مضمون گفته بود که؛ اگر دشمن ما در خسارت زدن به خودش همان کاری را می‌کند که ما می‌خواهیم چه دلیلی دارد که ما مانع او شویم. سوم، استراتژیست چینی پنج قرن پیش از میلاد، سان تزو، در کتاب هنر جنگ، دستور العمل‌هایی را مطرح کرده که هنوز خردمندانه است. او گفته هنگامی جنگ را شروع کنید که دشمن از قبل از شروع اقدام شما، شکست خورده باشد. چهارم، گفته شده برخی نیرو ها بازوی خارجی انقلاب اسلامی بوده‌اند، حالیه احوال و روزگار حماس، حزب الله و حوثی‌ها را جویا باشیم چگونه است؟ پنجم، روزی را در اوج شیوع کرونا و نگرانی و وحشت عمومی بیاد می آورم که چند شخصیت والا مرتبه با نشان‌های کوه شکن و قدر قدرت بر روی شانه که البته این فدوی نام و مرتبه آنان را نمی دانم چنانکه، دیگر نام اکثر بلند پایگان را نمی دانم، بر صفحه تلویزیون ظاهر شدند و جوانی یک رادار ویروس یاب را معرفی می‌کرد، به جز این چه نتیجه‌ای می شد گرفت که آن بلند مرتبه‌گان فلک آسا نه می‌دانند ویروس کدام است و نه رادار چیست؟ ششم، جرج کلمنسو که در اوائل قرن بیستم نخست وزیر فرانسه بود در حدود شروع جنگ اول جهانی گفته بود که امر جنگ مهم تر از آن است که به ژنرال‌ها واگذار شود. امروزه در کشور‌های به‌سامان این درک در قوانین و روال‌ها نهادینه شده است. حال خود قضاوت کنید در مورد واگذاری امر سیاست و دیپلماسی به این نوع افراد! هفتم، جورج بوش دوم در زمان حمله به افعانستان گفته بود که من یک موشک یک میلیون دلاری را در افغانستان صرف یک دیوار ده دلاری نمی کنم. البته بعضاً همین کار را کرد اما منطقش درست بود. همان سان تزو چینی در درس حکمت آموز دیگری می‌گوید قبل از تصمیم برای نبرد و اجتناب از شکست ابتدا خودت را بشناس و دشمنت را بشناس. حسابش را نکرده‌اند که این دو کشور هم برخوردار از حکومت‌های ازپا افتاده و عاجز در حل ابتدایی ترین مشکلات داخلی و معاش مردم خود هستند و آن‌ها هم به دنبال بهانه برای تشنج آفرینی. یکی هم موشک باران را از آن طرف شروع کرده بمب اتمی هم دارد و پابرهنه و عصبی هم هست. بد ترین برخورد و عکس‌العمل دیپلماسی را بر علیه کشور ما به‌خرج داه، در مقابل یک بلند پایه مطلبی فرموده به این مضمون که روابط بین دو کشور دوستانه است! واقعاً سطح دانش سیاسی و بین المللی ستودنی است! هشتم، پرسش امتحانی یا کوئیز. برای این که بحث طولانی نشود خودتان مطلب بالا را لطفا یک دور بخوانید و نتیجه گیری اجمالی آن را با شعر حافظ مقایسه فرمایید.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید