تایوان؛ نقطه داغ چالش سخت افزاری میان چین و آمریکا

چین برای نزاع با جهان خارج آماده می شود

به گزارش نباء خبر،خانم الیزابت نویسنده کتاب « انقلاب سوم چین» معتقد است که چین بعد از انقلاب اول یعنی انقلاب کمونیستی و سپس انقلاب دوم یعنی انقلاب دنگ شیائو پنگ، اینک در حال ورود به انقلاب سوم است. نویسنده در این کتاب سعی کرده است ویژگی های انقلاب سوم چین را برشمارد. در پرتو تشدید تنش لفظی و بازرگانی میان چین و آمریکا همچنین اهتمام و برداشت مشترک هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا نسبت به مخاطرات از ناحیه چین بدیهی است که چین بتدریج وارد دوران تازه ای از جهت گیری های نوین سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی بشود. خانم الیزابت نویسنده کتاب یاد شده مهمترین رئوس انقلاب سوم چین را محورهای ذیل دانسته است: «احیای گذشته درخشان و باستانی چین، تامین منافع راهبردی در محیط پیرامونی چین، عقبگرد از آزادی های اقتصادی و اجتماعی. طبق دیدگاه خانم الیزابت دولت چین بازنگری و اصلاحات در حوزه های مهم از جمله سیاست داخلی، سیاست خارجی، علوم و فناوری، اقتصاد، تقویت ارتش و نظامی گری را در دستور کار قرار داده است.»

در همین رابطه راهبرد جدید چین در حوزه اقتصادی یعنی ایده « چرخه دوگانه اقتصاد » به خوبی اجزای مهم تغییر و تحولات نوین در چارچوب انقلاب جدید چینی همچنین نگرش جدید رهبری چین در تمامی ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی، امنیتی و بین المللی را نشان می دهد. رهبری چین در چارچوب راهبرد « چرخه دوگانه اقتصاد» به روشنی بی اعتمادی خود را نسبت به ثبات، اعتماد و پیش بینی پذیری در جهان پیش رو را بیان می کند و معتقد است کشور چین در بلند مدت نمی تواند روی همکاری های بین المللی در حوزه های اقتصاد و سیاست حساب باز کند. به نظر رهبری چین محیط پیرامونی تنش زا در اطراف چین، کاهش شدید تقاضا در اقتصاد جهانی، شروع دوره جدید رکود اقتصادی در جهان، تداوم سیاست های حمایتی در اقتصاد بین الملل، تلاش غرب برای ترویج چین هراسی در دنیا، خصومت روزافزون در سیاست بین الملل، کاهش قدرت جهانی آمریکا، تمایل کشورهای جهان به حفظ استقلال، خودبسندگی و دستیابی به فناوریهای پیشرفته فناوری و امنیتی همگی سبب خواهد شد تا چین اولا به محیط بین المللی بی اعتماد شود؛ ثانیا موتور محرکه اصلی رشد و توسعه اقتصادی را به جای تکیه بر افزایش صادرات به خارج، به افزایش مصرف در داخل چین تغییر دهد و در اقتصاد بیش از این متکی به خارج نباشد.

از نظر رهبری چین، تحریم شدن شرکت های ZTE ، هوآوی و دیگر شرکت های چینی از طرف آمریکا هشدارهای مهمی است که باید جدی گرفته شود. خلاصه راهبرد جدید چرخه دو گانه اقتصادی می تواند حاکی از آماده شدن چین برای نزاع با جهان خارج و تضمین رشد اقتصادی چین در دوره متلاطم و بی ثبات جهانی باشد. طبیعتا نگرانی ها در چین نسبت به مجبور شدن این کشور به انجام تغییر در راهبردهای کلان این کشور بلکه آماده شدن برای مقابله با انواع تهدیدات سخت افزاری و نرم افزاری در آینده وجود دارد، چنانکه در راهبرد نوین هنوز ارتباط میان راهبرد قبلی « چرخه بزرگ بین المللی» با راهبرد نوین «چرخه دوگانه اقتصاد» کاملا روشن نیست. در نتیجه بسیاری از نظریه پردازان چینی تمایل این کشور برای بازگشت به سیاست درهای بسته را انکار می کنند.

شواهد گویای آن است که راهبرد « چرخه دوگانه اقتصاد» سیاست و راهبردی فراتر از تجربه و برنامه Economic Resilience یا مقاوم سازی اقتصاد شرق و جنوب شرق آسیا در مقابل تکانه های جهانی پس از رکود اقتصادی در دهه 90 میلادی می باشد. کاهش قدرت جهانی آمریکا، روند صعودی تنش میان چین و آمریکا، افزایش تنش در دریای جنوبی چین، روی آوردن پکن به سیاست تهاجمی و خروج تدریجی این کشور از سکوت و درون گرائی از جمله عوامل زمینه ساز برای تغییر و تحولات در سیاست و راهبرد چین بوده است، ( موضوعی که خانم الیزابت از آن به عنوان انقلاب سوم چین یاد کرده است).

بدین ترتیب زمینه برای رفتارهای سخت افزارانه چین در حوزه دریای جنوبی چین، خصوصا در قلمرو داخلی چین فراهم شده است. چنانکه سیاست نوین امنیتی چین در هنگ کنگ در همین چارچوب قابل تفسیر و ارزیابی است. در پرتو اوضاع متشنج و ناآرام در دریای جنوبی چین متاسفانه آمریکا شروع به تحریک کردن چین در قالب رفتارهای دو جانبه با پکن (در حوزه تایوان) همچنین برخی رهیافت های چند جانبه نظیر متحد کردن کشورهای دشمن چین در ایندوپاسیفیک کرده است. هر چند پکن اصلا بنا ندارد خود را به عنوان جایگزین قدرت جهانی آمریکا معرفی نماید، ولی از طرف دیگر حاضر نیست نسبت به دخالت های خارجی در داخل قلمرو خود و محیط پیرامونی اش بی تفاوت باقی بماند. بنابراین تداوم اقدامات تحریک آمیز علیه چین به طور خود به خود می تواند منجر به رفتار غافلگیرانه و سخت افزارانه از ناحیه این کشور بشود.

طبیعتا اگر قرار بر انجام چنین رفتاری از جانب پکن باشد به احتمال بسیار زیاد تایوان محل چنین رفتاری خواهد بود. زیرا پکن به تدریج ناچار خواهد شد بنا به اهداف، ذیل اقدامی در دریای جنوبی چین انجام دهد؛ اول دادن پاسخ به دکترین تهاجمی ژاپن و دیگر همسایگان چین، دوم واکنش نشان دادن به تحریکات ضد چینی از طرف آمریکا و متحدین آن در حوزه ایندوپاسیفیک، سوم نشان دادن افول قدرت جهانی آمریکا و اینکه به دشمنان چین نشان دهد زیاد روی آمریکا حساب باز نکنند، چهارم تقویت توان ابتکار و مدیریت خود در بحران های حوزه اقیانوس هند- آرام و پنجم تقویت اقتدار خود در چارچوب قلمرو و تمامیت ارضی چین.

علاوه بر موارد ذکر شده برخی نشانه های دیگر به شرح ذیل می تواند گویای آماده شدن پکن برای حمله به تایوان و تصرف این کشور باشد: اول تمایز قائل شدن پکن میان پرونده های مربوط به قلمرو و تمامیت ارضی چین ( مثل هنگ کنگ، سین کیانگ و تایوان) با پرونده های مربوط به اختلافات ارضی با همسایگان؛ در این رابطه رهبر چین در اولین گفتگوی تلفنی خود با جو بایدن رئیس جمهور آمریکا، به واشنگتن بابت رفتارهایش در هنگ کنگ، تایوان و سین کیانگ هشدار داده است، ولی رهبر چین در این تماس تلفنی هیچ اشاره ای به مواضع اخیر آمریکا نسبت به ختلافات ارضی و مرزی چین با همسایگانش در دریای چین جنوبی نکرده است.

دوم اقدامات امنیتی اخیر چین در هنگ کنگ، سوم اقدام روسیه در تصرف شبه جزیره کریمه و اقدام هندوستان در لغو خودمختاری ناحیه کشمیر تا حدی زمینه و شرائط برای اقدام یک قدرت بزرگ جهانی در اندازه چین برای تکرار رفتارهای مشابه در قلمرو داخلی خود مثل تایوان را فراهم کرده است. تصور می شود اگر پکن قصد حمله و تصرف تایوان را داشته باشد، اولا این اقدام را درست مثل رفتار روسیه در شبه جزیره کریمه بدون خونریزی و از طریق کودتا در تایوان انجام خواهد داد. ثانیا حتما قبل از انجام هر اقدامی در تایوان نسبت به خویشتنداری و عدم اقدام واشتگتن و دیگر کشورهای مجاور چین در حوزه اقیانوس هند- آرام در واکنش به تصرف جزیره تایوان، اطمینان لازم را کسب خواهد کرد. از منظر حقوق بین الملل هم اقدام چین در تصرف تایوان مخصوصا در صورت جلوگیری از خونریزی و کشت و کشتار نمی تواند نقض قوانین و مقررات بین المللی محسوب شود زیرا تایوان بخش جدائی ناپذیر چین تلقی می شود.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید