اینکه رئیسجمهور سفر استانی میرود و به حرف مردم عادی گوش فرامیدهد، کاری است بسیار خوب ولی کار بهتر آن است که برای مسائل کلان کشور برنامه بدهد که آن در محدوده برنامه هفتم ممکن و عملی است، برنامهای که ظاهرا در دست تدوین است اما اجزای آن معلوم نیست و نیز روشن نیست که آیا دولت اراده بر ارائه برنامه دارد یا خیر؟
به گزارش نباءخبر،ایران در آینده با چالشهایی نظیر رشد نقدینگی، رشد نوسازی اقتصاد با متوسط پایین، تنگنای مالی و بودجهای دولت، تداوم بحران اشتغال، کاهش قدرت خرید خانوادههای ایرانی و چرخش به اقتصاد منطقهای، سیاست همسایگی و توسعه اقتصاد پلتفرمی و در حوزه انرژی با چالشهایی مانند وابستگی فناوری، خامفروشی و آسیبپذیری بخش انرژی به تحریم، امنیت پایین انرژی، مدیریت ناصحیح مصرف، بهرهوری پایین انرژی و ناترازی عرضه و تقاضای انرژی، بهویژه در بخش گاز دستوپنجه نرم خواهد کرد. بحران فرسایش خاک و گسترش بیابان، آلودگی هوا به ریزگردها، جنگلزدایی، تشدید غلظت گازهای گلخانهای، افزایش دفعات و شدت رویدادهای آبوهوایی شدید نظیر سیل، کمبود آب و مهاجرتهای زیستمحیطی در انتظار نسل آینده خواهد بود.
این مفاهیم ناامیدکننده برای نسل آینده (و البته نسلهای فعلی) از زبان رسانههای دشمن و در فضای مجازی منتشر نشده، این آمار در سخنان و رسانههای داخلی اصلاحطلبان که امروزه مورد هجوم مضاعف قرار گرفتهاند، درج نشده است. این مطالب در روزنامه همشهری مورخ 21 آذر 1401 از قول مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر شده است. ملاحظه میشود که عبارت «آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری» بر مسائل جاری و آتی کشور حکمفرماست. آیا مردم کشوری که چنین سرنوشتی در انتظارشان است، میتوانند به آینده امیدوار باشند؟
درخصوص مسائل یادشده مسئولان فعلی دولت روحانی را مقصر جلوه میدهند و البته که دولت مذکور در این امر سهیم است، اما همه دولتها و مجلسها و مجمع تشخیص مصلحت نظام در قصور و تقصیراتی که منجر به وضع فعلی شده است، سهیم هستند. در این برهه زمانی پرداختن به مقصران دردی را درمان نمیکند هرچند بلافایده نیز نمیتواند باشد و حداقل اینکه اظهارات مسئولان گذشته میتواند راهنمایی برای حاضران و آیندگان باشد. بههرحال سؤال اینجاست که با این حجم بزرگ خرابی ناامیدکننده چگونه میتوان چشمانداز امیدوارکنندهای ارائه کرد.
جهادگران مخلص تبیین چگونه میتوانند آینده مورد اشاره را به نحوی تعیین کنند که دلگرمی به مردم بدهد؟ شخص رئیسجمهور هفته گذشته در سخنانی گفتند که با کلام و سخن نمیتوان مردم را امیدوار کرد بلکه با عمل و کار باید این امر انجام شود.
البته در فهرست تهیهشده توسط مرکز پژوهشهای مجلس، از مسائل ژئوپلیتیکی، روابط خارجی، فشارهای وارده از سوی استکبار جهانی و صهیونیسم و بسیاری دیگر از مسائل داخلی سخنی به میان نیامده است، اما اگر فقط به مسائل ذکرشده توجه کنیم، درمییابیم که برای رفع مشکلات یا حداقل تعدیل و تثبیت آنها برنامهای با درنظرگرفتن اولویتهای حیاتی لازم است که در عین حال منابع مالی لازم را در آن به روشنی بیان کرده باشند. اینکه وزیر محترم نفت بگوید برای حسن جریان استخراج و صدور پالایش نفت و گاز مبلغ 240 میلیارد دلار لازم داریم، کفایت نمیکند. هدف از این اظهارنظر چیست؟ آیا میخواهند بگویند چون این مبلغ را نداریم، نمیتوانیم کاری کنیم یا آنکه به دنبال تأمین آن هستند و صدالبته باید بگویند چگونه و از چه طریقی. یا اظهارات وزیر سابق راه و مسکن که اصلاح سیستم ترابری کشور را منوط به تأمین 30 میلیارد دلار میدانند، حاکی از ناامیدی است یا اعلام توان اجرائی و اینکه چگونه میخواهند آن را تأمین کنند؟ حقیقت آن است که برای اصلاح امور باید تصمیمات انقلابی و البته مطابق منطق کارشناسی اتخاذ کرد و الا با تصمیمات مسامحهانگیز کاری پیش نمیرود. بهطور مثال درخصوص موضوع آلودگی هوا میگویند 23 سازمان مسئول هستند و به وظایف خود عمل نمیکنند. وقتی روزانه صد میلیون لیتر بنزین سوزانده میشود و در مصرف گاز اسراف میشود و مازوت گوگرددار در نیروگاهها مصرف میشود، آیا باید انتظار پاکی هوا را داشت؟ آیا هیچ تصمیمی نمیتوان اتخاذ کرد؟ آمار نشان میدهد که از هوای آلوده علاو بر بیماری و مرگ هزینههای جانبی فراوانی به کشور مترتب میشود. اگر چنین است، مجموعه حکمرانی اعلام کند که در هیچ مورد از مسائل و مشکلات مبتلابه هیچ کاری نمیتوان کرد. آیا موضوع «ما میتوانیم» که شعار آن در صداوسیما بارها گفته میشود واقعیت دارد یا آنکه باید بگوییم «ما نمیتوانیم»؟ ظاهرا تحلیل مرکز پژوهشها بر «ما نمیتوانیم» است زیرا اگر جز این بود فهرست بلندبالای مشکلات آینده ایران را اعلام نمیکرد. دکتر محسن رنانی چندیپیش اعلام کرده بود که حکمرانی به مرحلهای رسیده است که هیچ تصمیمی در رفع مسائل و مشکلات کشور نمیتواند اتخاذ کند. ظاهرا این را باید باور کنیم. چنین است که بهطور مثال در موضوع قیمت ارز با وجود تزریق ارز به بازار دولت نمیتواند روند صعودی آن را کنترل کند و البته مهاجرتها و فرار سرمایه و نیز ورود قاچاقچیان در بازار ارز سهم عمدهای در افزایش قیمت ارز دارد. اگر مسئولان کشور چشم را بر مسائل ارائهشده بر هم گذارند و آنها را مشاهده نکنند و با دفعالوقت آن را به مسئولان بعدی بسپارند، یقین بدانند انبوهی مسائل طاقت پایداری ندارد و جامعه آسیب میبیند. برای تکتک مسائل باید برنامه حاوی روش کار، منابع مالی و منابع انسانی داشت تا حداقل مسائل تثبیت شود و از هرجومرج در سطح کشور که مآلا به دلخواه دشمنان کشور است، جلوگیری شود.
اینکه رئیسجمهور سفر استانی میرود و به حرف مردم عادی گوش فرامیدهد، کاری است بسیار خوب ولی کار بهتر آن است که برای مسائل کلان کشور برنامه بدهد که آن در محدوده برنامه هفتم ممکن و عملی است، برنامهای که ظاهرا در دست تدوین است اما اجزای آن معلوم نیست و نیز روشن نیست که آیا دولت اراده بر ارائه برنامه دارد یا خیر؟ فعلا که لایحه بودجه بدون توجه به برنامه در دست بررسی دولت است و قرار است به مجلس ارائه شود و این یعنی ادامه روش کار دولتهای گذشته که برنامه را یا برای اجرانشدن مینوشتند یا اصلا آن را خمیر میکردند و حسب دلخواه و خوشامد خود عمل میکردند. بارها در این نوع نوشتهها هشدار داده شده است که اداره کشور مشکل و پرمسئله است و با سادهنگری و دفعالوقت نمیتوان پیکان اداره کشور را با شیب به بالا یا حداقل افقی نگه داشت و کماکان شیب پیکان به سمت پایین خواهد بود. همه باید بدانیم بهزبانآوردن مصداقهایی از پیشرفت در کشور هرچند خوب است ولی رافع و حلال مشکلات ذکرشده نیست و نمیتواند تبیینکننده کاستیهای اساسی در کشور باشد. دولت هم باید بداند ابردولت نیست و اعضای آن حتی اگر اندکی بهتر از گذشتگان باشند، بحق نمیتوانند از عهده حل کاستیها برآیند و این روشن میکند که اگر قصد اصلاح و جلوگیری از روند تخریبی وجود داشته باشد، طرحی نو همراه با رفتاری متواضعانه لازم است. طبیعی است چون مبنای این نوشته نظرات مرکز پژوهشها بوده است، اعتنایی به مسائل سیاسی و اجتماعی و اصطلاحات مربوطه و به قول رئیس مجلس حکمرانی نو نشده که صدالبته جایگاه آن ضروری و قابل عنایت جدی است.