به نظر میآید که بخش بزرگی از این وضعیت به خاطر بی اعتمادی است که دولت بین سرمایه گذاران ایجاد کرده است. این ذهنیت سرمایه گذاران نسبت به بازار عامل خیلی مهمی است. در بازاری که تا این اندازه حکومتی و دولتی است و حتی حرفهای دولت مردان تاثیرگذار است چه برسد به عملهایشان. البته این بی اعتمادی و فرار سرمایه به این دلیل نیست که آنها مستقیما همین کار رو کنند، بلکه نتیجه اقدامات این بوده که سرمایهگذار ترجیح دهد به جای این که در بازار سرمایه باشد، برود در بازارهای غیرمولدی مثل بازار مسکن یا بازار ارز که دولت نمیتواند در آن خیلی دست اندازی کند، سرمایه گذاری خود را انجام دهد.
به گزارش نبأخبر،تهدید مالیاتی بورس برطرف نشده حالا خبر از فعال شدن تهدیدی دیگر علیه این بازار به گوش میرسد. این که نرخ اخزا به ۳۵ درصد رسیده و به نظر میرسد دولت با تمام قوا در این بازار میتازد، بیتفاوت به این که آسیب به بورس در وهله اول آسیب به تولید و اقتصاد کلان کشور است و با جذاب کردن بازارهای بدهی نمیتوان امیدوار بود که اقتصاد توسعه پیدا کند.
بی اعتنایی دولت به بورس
بورس پس از ۱۱ روز ریزش پی در پی سرانجام در روز سه شنبه توانست نفسی تازه کند و با رشد محدودی همراه بود. روندی که که طبق تحلیل کارشناسان دور از انتظار نبود چرا که بر حسب تجربه پس از یک دوره طولانی ریزش، بازار معمولا کمی خود را بازیابی میکند. البته شاید انتظار فعالان برای رسیدگی به یکی از تهدیدهای بزرگ بورس نیز مزیدی بر علت شد. رسیدگی به موضوع اصلاح بند س تبصره ۶ بودجه که اخیرا با موافقت وزارت اقتصاد مواجه شده و روز سه شنبه قرار بود در دستور کار مجلس قرار بگیرد.
این اصلاح هنوز انجام نشده، حالا خبر از فعال شدن تهدیدی دیگر علیه بورس به گوش میرسد. این که نرخ اخزا به ۳۵ درصد رسیده و به نظر میرسد دولت با تمام قوا در این بازار میتازد، بیتفاوت به این که آسیب به بورس در وهله اول آسیب به تولید و اقتصاد کلان کشوراست و با جذاب کردن بازارهای بدهی نمیتوان امیدوار بود که اقتصاد توسعه پیدا کند.
در پایان معاملات روز سه شنبه شاخص کل با افزایش ۴ هزار و ۲۷۳ واحدی به ۲ میلیون و ۱۶۵ هزار واحد رسید، اما شاخص هموزن بازار با کاهش ۴۳۳ واحدی در سطح ۷۱۵ هزار واحدی ایستاد.
ذهنیت منفی سرمایه گذاران نسبت به بازار سرمایه
«سعید درخشانی» کارشناس بازار سرمایه ، در رابطه با ریزشهای بی پایان بورس توضیح میدهد: به نظر میآید که بخش بزرگی از این وضعیت به خاطر بی اعتمادی است که دولت بین سرمایه گذاران ایجاد کرده است. این ذهنیت سرمایه گذاران نسبت به بازار عامل خیلی مهمی است. در بازاری که تا این اندازه حکومتی و دولتی است و حتی حرفهای دولت مردان تاثیرگذار است چه برسد به عملهایشان. البته این بی اعتمادی و فرار سرمایه به این دلیل نیست که آنها مستقیما همین کار رو کنند، بلکه نتیجه اقدامات این بوده که سرمایهگذار ترجیح دهد به جای این که در بازار سرمایه باشد، برود در بازارهای غیرمولدی مثل بازار مسکن یا بازار ارز که دولت نمیتواند در آن خیلی دست اندازی کند، سرمایه گذاری خود را انجام دهد.
به گفته او ما میدانیم که مثلا الان یک متر مربع آپارتمان درشمال تهران دارد ۵۰۰ میلیون یا ۶۰۰ میلیون معامله میشود یا مثلا سکه ۴۰- ۵۰ پنجاه میلیون تومان میشود و…، ولی در بازار سرمایه اگر قرار باشد ۱۰ درصد سهامت بالا بیاید ممکن است که از هزار جا اتفاقی بیفتد و آن رشد محقق نشود.
بازار رمزارز گوی سبقت را از بورس ربود
این کارشناس بازار سرمایه در ادامه میگوید: دولت برای دست اندازی به سود شرکتها اقدامات دیگری هم داشته است. از قیمت گذاری چه برای محصولاتشان و چه برای مواد اولیه به این صورت که آنها را گرانتر بدهد و بعد محصولات را ارزانتر بخرد، دلار حاصل از صادرات را ۴۰ هزار تومان بخرد در حالی که در بازار آزاد ۵۰ درصد بالاتر است و نرخ بهره را آن قدر بالا بیاورد که دیگر عملا هیچ وام جدیدی به هیچ شرکتی داده نشود و شرکتها را درمحدودیت اعتباری قرار بدهد.
به باور وی دولت با این کارهایش باعث شده شرایط اقتصادی برای بخش خصوصی و حتی شبه خصوصی کشور خیلی سخت بشود. حتی با حرفهایشان همه را فراری دادند و نتیجه این شده که الان وقتی در کوچه و بازار با مردم که صحبت میکنید یا در بازار رمزارزها هستند یا در کار طلا هستند یا ملک میخرند و میفروشند، ولی هرگز حاضر نیستند که در بازار مولد و بازار سرمایه سرمایه گذاری کنند.
بی اعتنایی دولت به بورس
درخشانی همچنین یادآور میشد: در این بازار تحت سیطره دولت با فعالانی که خیلی هم باسواد نیستند، برای ایجاد تحرک در بازار در درجه اول دولت خیلی راحت میتواند به بازار جهت بدهد و روند معاملاتش را از حالت رخوت و رکود خارج کند، حتی شده با حرف. بازار در وهله اول نیازمند اعتماد بخشی است. تا موقعی که این اتفاق نیفتاده شاید خبرها یا اتفاقات دیگرهم جواب ندهد. بعد از این کار ما خواستهای که داریم این است که نرخ نیما منطقی و مطابق با واقعیتهای روز باشد و دولت از قیمتگذاری دست بردارد.
او با مقایسه بورس ایران با بورس ترکیه میافزاید: در اقتصاد ترکیه که با دلار تک نرخی اداره میشود و سیستم قیمت گذاری ندارد، میبینیم که بازار سرمایه اش خیلی خوب رشد میکند و سرمایه را از کشورهای دیگر به خودش جذب میکند. در ایران هم باید همین اتفاق بیفتد تا بازار رشد کند. ما انتظارمان این است که دولت با واقعیتهای اقتصادی جلو بیاید، نه اینکه از شرکتها بگیرد و به یک عده آدم دیگر بدهد، میلیونها سهامدار متضرر بشوند یک عده آدم با نرخ کمتر جنس را وارد کنند. سرکوب دلار نیما بیشتر شبیه یک سفرهای است برای اینکه یک رانتی تقسیم بشود با اسم حمایت از مستضعفین. ما خواستمان این است که همه چیز یکم شفاف بشود و آزاد بشود و فعال اقتصادی بتواند برای کارهای اقتصادیاش برنامه ریزی داشته باشد.