اگرچه آمار و ارقام درباره جمعیت زیر خط فقر در ایران که از سوی مراجع آماری اعلام میشود، با هم تفاوت دارند اما مرکز پژوهشهای مجلس در آخرین آمار اعلامی خود درباره افزایش نرخ خط فقر در ایران ارقامی را ارائه کرده است که براساس آن این نرخ طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است؛ در واقع بیش از ۳۰ درصدِ جمعیت کشور زیر خط فقر هستند.
به گزارش نبأخبر،فقر به معنای نبود منابع کافی برای رفع نیازهای اساسی زندگی، غذای کافی برای خود و خانواده، سقفی بالای سر و منابعی برای تأمین هزینههای پوشاک، آموزش و بهداشت است. اقتصاد ۲۴ خط فقر در ایران را و کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای توعه یافته بررسی میکند.
افرادی که در فقر زندگی میکنند مجبورند تصمیمات دشواری در زندگی بگیرند؛ حذف یک وعده غذایی برای پرداخت هزینه کتابهای درسی فرزندان، حذف برخی از هزینههای درمانی برای اموری همچون خورد و خوراک، استفاده از مواد غیر مغذی برای تامین پوشاک و…. !
در ایران شواهد آماری حاکی از افزایش فقر به ویژه بعد از سال ۹۶ بوده است. چنانکه این آمار نشان میدهد نرخ فقر در ایران از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۹۶ روند ثابتی داشته است. از سال ۹۶ این رویه تغییر کرده و نرخ فقر حدود ۱۰ واحد درصد بیشتر شده و از سطح ۲۰ درصدی به ۳۰ درصد صعود کرده است. افزایش ۱۰ واحد درصدی نرخ فقر در ایران به معنای اضافه شدن ۸ میلیون نفر به تعداد فقرا است؛ به عبارت دیگر، بعد از سال ۹۶ حدود ۵۰ درصد نسبت به گذشته به جمعیت فقرای کشور اضافه شده است که این وضعیت آژیر هشدار «فقر در ایران» را روشن کرده است. در این مطلب سعی میکنیم نرخ فقر در ایران و کشورهای دیگر از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس را مقایسه کنیم.
خط فقر چیست؟
فقر به معنای نبود منابع کافی برای رفع نیازهای اساسی زندگی، غذای کافی برای خود و خانواده، سقفی بالای سر و منابعی برای تأمین هزینههای پوشاک، آموزش و بهداشت است. با اینحال فقر یک مفهوم نسبی است که برای توصیف افرادی در جامعه به کار میرود که نمیتوانند در فعالیتهایی شرکت کنند که اکثر مردم آنها را بدیهی میدانند.
خط فقر بینالمللی یک آستانه است که در واقع کسب درآمدی کمتر از آن فقر به شمار میرود. این آستانه با در نظر گرفتن مقدار پولی که برای تأمین نیازهای اساسی یک بزرگسال در هر کشور لازم است و تبدیل آن به دلار محاسبه میشود. اکنون خط فقر بینالمللی ۲.۱۵ دلار به ازای هر نفر در روز است.
جمعیت زیر خط فقر در ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس
اگرچه آمار و ارقام درباره جمعیت زیر خط فقر در ایران که از سوی مراجع آماری اعلام میشود، با هم تفاوت دارند اما مرکز پژوهشهای مجلس در آخرین آمار اعلامی خود درباره افزایش نرخ خط فقر در ایران ارقامی را ارائه کرده است که براساس آن این نرخ طی یک دهه از ۱۹ درصد به بیش از ۳۰ درصد افزایش یافته است؛ در واقع بیش از ۳۰ درصدِ جمعیت کشور زیر خط فقر هستند.
این درحالیست که براساس یک آمار درباره کشورهای عربی در سال ۲۰۲۱ نرخهای فقر در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بین ۰.۴ درصد (قطر) تا ۱۳.۶ درصد (عربستان سعودی) از جمعیت شهروندان این کشورها متغیر است. عمان و عربستان سعودی بالاترین نرخهای فقر را برای شهروندان خود دارند که به ترتیب ۱۰.۱ درصد و ۱۳.۶ درصد از جمعیت شهروندان این کشورها بوده است. بحرین با نرخ فقر ۷.۵ درصد در رتبه سوم قرار دارد. یکی از هر هفت شهروند در عربستان سعودی، یکی از هر ۱۰ شهروند در عمان و یکی از هر ۱۳ شهروند در بحرین در فقر زندگی میکنند. در کویت، امارات متحده عربی و قطر، نرخهای فقر زیر دو درصد است که وضعیت بسیار بهتری را نسبت به دیگر کشورها نشان میدهد.
آنچه در این آمار مشهود است اینکه فقر در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از سال ۲۰۱۰ کاهش یافته است؛ البته به جز در بحرین و کویت. این درحالی است که نرخ فقر در ایران در سالهای اخیر افزایش یافته است. جالب است بدانید که از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱ حدود ۵۲۸ هزار شهروند شورای همکاری خلیج فارس از فقر خارج شدهاند. تنها در عربستان سعودی، فقر از ۱۸.۲ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۱۳.۶ درصد در سال ۲۰۲۱ کاهش یافته است و ۴۸۳ هزار شهروند سعودی از فقر خارج شدهاند.
به هر حال کشورهای حوزه خلیج فارس اگر همچون ایران و کشورهای در حال توسعه و با نرخ فقر بالا هستند اما روند رو به کاهش فقر در این کشورها نوید رفاه بیشتری را میدهد اما ایران در سالهای گذشته متاثر از سیاستهای غلط اقتصادی و تحریمها و سنگاندازی بخشی از طیف های سیاسی برای شکلگیری توافق با آمریکا فقر روز افزون را تجربه کرده است.
خط فقر بینالمللی چقدر است؟
به گزارش اقتصاد۲۴ ، بانک جهانی خط فقر بینالمللی را در فواصل زمانی معین با توجه به تغییرات هزینههای زندگی برای نیازهای اساسی مانند غذا، لباس و مسکن در سراسر جهان تعیین میکند. در سال ۲۰۰۵، خط فقر ۱.۲۵ دلار در روز تعیین شد. در سال ۲۰۱۱، این آستانه به ۱.۹۰ دلار در روز تغییر کرد. در سال ۲۰۲۲، تحقیقات جهانی بانک جهانی این رقم را به ۲.۱۵ دلار افزایش داد که در سال ۲۰۲۳ نیز همین مقدار باقی ماند.
خط فقر جهانی چیست؟
در ۱۰ کشور ثروتمند جهان، متوسط قدرت خرید سالانه سرانه بیش از ۱۱۰,۰۰۰ دلار است، در حالی که در ۱۰ کشور فقیرتر این رقم کمتر از ۱,۵۰۰ دلار است، رقمی که با مقایسه با خط فقر جهانی فاصله فاحشی را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید: آماری تکان دهنده از خط فقر در ایران
در ایران خط فقر از سوی دستگاه آماری مشخصی ارائه نمیشود، عمدتاً در ایام مذاکرات مزدی، گروه کارگری شورایعالی کار با رقمی ارائه میکنند. این رقم در سال گذشته ۱۸ میلیون تومان ماهانه و امسال حدوداً ۲۵ میلیون تومان ذکر شده بود که رقم روزانه ۱۴ دلاری را برای خط فقر نشان میدهد. این درحالی است که دولت هیچگاه رقم فوق را قبول نداشته و ۹۴۶۶۰۰۰ تومان را به عنوان حداقل دستمزد کارگری در سال ۱۴۰۳ اعلام کرده است که معادل تقریبی رقم روزانه ۵ دلاری برای خط فقر است.
در میان کشورهای منطقه، قطر، امارات متحده و عربستان سعودی، دارای بیشترین درآمد سرانه هستند. قطر، ۸۲ هزار دلار و به دنبال آن امارات متحده عربی، ۵۱ هزار دلار درآمد سرانه دارد. رتبه سوم این فهرست، عربستان سعودی، هزار دلار بیشتر از تفاوت درآمد دو کشور اول، یعنی ۳۲ هزار دلار درآمد سرانه داشته است. کشورهای انتهایی این لیست، مراکش و مصر، تنها کشورهایی هستند که از ایران درآمد سرانه کمتری داشتهاند. درآمد سرانه ایران پنج هزار دلار است. عراق با درآمد سرانه ۵۸۸۰ دلار در سال ۲۰۲۳ رتبه هفتم را کسب کرد و از لیبی، الجزایر، اردن، ایران، مراکش و مصر پیشی گرفت.
لازم به ذکر است که درآمد سرانه برابر است با تولید ناخالص داخلی (ارزش کالاها و خدمات تولید شده داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور) تقسیم بر جمعیت. برای سنجش تولید تفکیک شده استانها، میتوان ارزش افزوده حاصل از نفت را حذف و درآمد سرانه بدون نفت را محاسبه کرد.
به گزارش اقتصاد۲۴ ، بدترین قسمت ماجرا این است که فقر اغلب احتمال ایجاد فقر بیشتر را افزایش میدهد. در جدیدترین نسخه از گزارش چشمانداز اقتصادی جهانی، صندوق بینالمللی پول (IMF) توضیح میدهد که چگونه کشورهای فقیرتر ممکن است بیشتر به سمت مشکلات اقتصادی سوق پیدا کنند: «کاهش رشد به معنای بدتر شدن چشماندازها و استانداردهای زندگی و کاهش جهانی فقر است. محیط با رشد پایین تثبیت شده، همراه با نرخهای بهره بالا، پایداری بدهی را تهدید کرده و ممکن است تنشهای اجتماعی را دامن بزند و مانع گذار به اقتصاد سبز شود. علاوه بر این، انتظار رشد ضعیفتر ممکن است سرمایهگذاری در سرمایه و فناوریها را دلسرد کند و به نوعی خود به خود تحقق یابد.»
آنچه برای کاهش فقر در کشورها اهمیت دارد، رشد اقتصادی، پایگاه درآمدی متنوع، تمرکز و هدفگذاری بر برنامههای حمایت اجتماعی و سیاستهای تخصیص زمین و تأمین عمومی موثر هستند. این اصلاحات به جمعیت گستردهتری از افراد اجازه میدهد تا از دستاوردها و فرصتهای اقتصادی-اجتماعی بهرهمند شوند.