«حتی در یک دموکراسی کاملاً محکم مانند ایالات متحده، یک عوامفریب و خودکامه مصمم میتواند صدمات قابل توجهی حتی در طول فقط چهار سال وارد کند.
به گزارش نباء خبر،دونالد ترامپ در چهار سال زمامداری خود بر قدرتمندترین کشور جهان، بسیاری از اصول و عرفهای شناخته شده و حاکم بر روابط بین الملل را زیرپا گذاشت و موجب تحولاتی شد که ممکن است جهان دیگر هرگز به نظم و نظام سابق بازنگردد.
به نقل از ایندیپندنت، بعد از ماهها تلاش، متحدان غربی در واشنگتن، بروکسل، لندن، پاریس و برلین همراه با دشمنان غرب در مسکو، پکن و تهران به سالها بیاعتمادی پایان داده بودند. آنها موفق شدند در ۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵ در وین معاملهای را منعقد کنند که با وضع محدودیت بر فناوری هستهای در ایران احتمال یک درگیری نظامی فاجعهبار دیگر در خاورمیانه را کاهش میداد.
آن رویداد جشن دیپلماسی در سراسر جهان و پایانی بر سالها خصومت و ترس فزاینده درباره احتمال جنگ بر سر برنامه هستهای ایران بود. به نظر میرسید که آمریکا بر فاجعه مداخله نظامی سال ۲۰۰۳ به عراق فائق آمده و دیپلماسی صلح را دوباره کشف کرده بود.
یکی از اعضای سابق تیم مذاکره کننده هستهای در دولت باراک اوباما میگوید: «این نمونه تمثیلی و مدرن از دیپلماسی چندجانبه برای حل یا حداقل تخفیف یک مشکل بزرگ جهانی بود.».
اما کمتر از سه سال بعد، دونالد ترامپ با درج امضای خود بر تکهای کاغذ آمریکا را از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بیرون کشید و با این کار نه تنها آن چه را در سایر نقاط جهان به عنوان یک دستاورد برجسته تلقی میشد، زیر سوال برد، بلکه همچنین برای همیشه اعتماد بینالمللی به آمریکا را خدشهدار کرد.
تیتو اراستو، کارشناس کنترل تسلیحات در انستیتوی تحقیقات بینالمللی صلح استکهلم، میگوید: «این یک فاجعه است. وقتی کشورها برای رسیدن به توافق مذاکره میکنند، یا هنگامی که قرار باشد مذاکرات جدیدی با ایران یا هر کشور دیگر انجام شود، دیگر هیچ اعتمادی وجود نخواهد داشت. چرا باید کسی در مذاکره به دیگری اعتماد کند؟»
فارغ از این که روز ۲۰ ژانویه آینده جو بایدن وارد کاخ سفید شود یا دونالد ترامپ، آسیبهای چهار سال گذشته روابط بینالملل و نظم جهانی را به طور اساسی و شاید برای همیشه تغییر داده است.
برخی از تغییرات نتیجه روند چندین ساله سیاست خارجی ایالات متحده و تحولات جهانی است. اینها شامل ظهور چین و هند و سقوط اجتنابناپذیر سلطه آمریکا و همچنین افزایش احساسات ملیگرایانه در پی ناکامیهای نظم لیبرال پس از جنگ جهانی دوم است.
اما چرخش مورد انتظار جهان به سمت مسیری تاریک بیش از همه ریشه در تصمیمات و سیاستهای دولت ترامپ خواهد داشت.
این اقدامات علاوه بر خروج از توافق هستهای، شامل تهدید به تنها گذاشتن همپیمانان و ترک اتحادهای چند دهساله، تصمیمگیری در مورد عدم تامین بودجه سازمانهای بهداشتی و امنیتی جهانی و تلاش برای تهدید و آزار کشورهای ضعیف برای کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی است. اینک امنیت ملی و سیاست خارجی به سیاستهای داخلی گره خورده است.
این مقام سابق دولت اوباما بر این باور است که پیش از این سیاست خارجی آمریکا از نوسانات در سیاست داخلی تاثیر نمیپذیرفت. اما با تحولی که اینک به وجود آمده دستیابی به توافقهای بینلمللی در آینده دشوار شده است.
او میافزاید: «ما پیش از این تاریخ انقضا توافقنامههای کنترل تسلیحات را با تاریخ پایان کار دولتها تنظیم نمیکردیم.»
تخلف از دستورالعملها و هنجارهای دیپلماتیک در طول چهار سال حکومت ترامپ بسیار زیاد بوده است. ترامپ با خودکامگان سراسر جهان، از جمله ولادیمیر پوتین در روسیه، نارندرا مودی در هندوستان، و عبدالفتاح سیسی مصری که او را «دیکتاتور مورد علاقه من» توصیف میکند، طرح رفاقت ریخته است.
دونالد ترامپ چگونه نظم جهانی را تغییر داد؟
در عین حال، او متحدان دیرینه خود را فریب میدهد و از اجلاسهای جهانی خارج میشود. مجریان اوامر او نه تنها کسانی را که با ایران یا چین یا روسیه تجارت بکنند، بلکه همچنین هر کسی که با واشنگتن همراهی نکند، مورد مجازات قرار دادهاند.
فقط در یک نمونه، مقامات دولت ترامپ به دلیل تحقیق در مورد جنایات جنگی ایالات متحده، قضاتی را که در دادگاه کیفری بینالمللی لاهه مشغول خدمت هستند، تحریم اقتصادی کردهاند. اکنون مقامات اروپایی برای گشودن کارت اعتباری برای این قضات به منظور پرداخت هزینه بلیط حمل و نقل عمومی آنها به تقلا افتاده اند.
تصور این که ایالات متحده به روسیه اجازه حمله به یک کشور عضو ناتو را بدهد یا به یک دیکتاتور برای سر به نیست کردن یک منتقد چراغ سبز نشان بدهد، دیگر دور از ذهن نیست.
جاناتان هکنبرویچ، محقق سیاست خارجی و اقتصادی در شورای روابط خارجی اروپا، میگوید: «این تصوات که قبلاً دور از ذهن بود دیگر دور از ذهن نیست.»
مقامات دولت ترامپ با اشاره به قراردادهای صلح بین اسرائیل و چندین رژیم سلطنت مطلقه در شبه جزیره عربستان، کشته شدن ابوبکر البغدادی رهبر داعش و قاسم سلیمانی، فرمانده ایرانی که از مدتها قبل خاری در چشم نیروهای آمریکایی بود، از میراث سیاست خارجی رئیس جمهور دفاع میکنند.
مدافعان وی استدلال میکنند که مواضع سرسختانه وی، از جمله درخواستهای پر سر و صدای او از متحدان ناتو برای مشارکت بیشتر به دفاع از خود دستاوردهایی داشته است که دولتهای پیشین آمریکا بدون موفقیت به دنبال آن بودهاند.
نماینده ایالات متحده در ناتو کی بیلی هاچیسون در پاسخ به پرسش ایندیپندنت در یک جلسه مطبوعاتی آنلاین در ۲۱ اکتبر اظهار داشت: «قابل انکار نیست که پرزیدنت ترامپ در ابتدا در مورد ناتو تردیدهایی داشت، اما بر این باورم که که او اینک اذعان دارد که شرکای اروپایی ما و نیز کانادا در جهت تقسیم بار هزینههای دفاعی در مسیر درست حرکت کردهاند، و من فکر میکنم این دستاوردی مهم است.»
او خاطرنشان کرد که وی ۲۰ سال سابقه خدمت سنا را دارد و به یاد میآورد که «هر رئیس جمهوری، چه دموکرات و چه جمهوریخواه، خواهان افزایش مشارکت اروپا در هزینههای دفاعی ناتو بوده است.»
با وجود این، هر دو سیاستگذار متفقالقولاند که سالهای ریاست ترامپ یک تغییر اساسی ایجاد کرده است و اعتبار واشنگتن را به حدی آسیب رسانده که ترمیم آن ممکن است سالها به طول انجامد.
دنیا شاهد بوده است که در زمان ترامپ آمریکا درهای خود را به روی اعمال نفوذ خارجیها گشود. کشورهای خارجی با رزرو اتاق در هتلهای ترامپ یا با نزدیک شدن به ترامپ و دور و بریهای او در تفرجگاه مارهلاگو در فلوریدا آشکارا کوشیدهاند تا در آمریکا اعمال نفوذ کنند. متحدان و دشمنان ایالات متحده به طور یکسان برای اعمال نفوذ در آمریکا پول نقد و از طریق اینترنت پروپاگاندا به آمریکا سرازیر کردهاند، و این در حالی است که ترامپ در برخی مواقع از آن استقبال نیز کرده است.
در دوره اول ترامپ واشنگتن به عنوان نوعی بازار آزاد به جهان معرفی شد که میتوان در آن سیاست خارجی را با پول خرید و فروش کرد.
مت داس، مشاور سیاست خارجی سناتور برنی سندرز از ورمانت که نامزد ریاست جمهوری از حزب دموکرات بود، میگوید: «سخن گفتن درباره مداخله روسیه و چین و دولتهای متخاصم کار خوبی است. اما مهم است که به نقش قطر، امارات متحده عربی و اسرائیل و اعمال نفوذ آنها در سیاست خارجی نیز بپردازیم.»
وی تأکید میکند که قدرت لابیگران و سایر منافع خارجی در واشنگتن موضوع جدیدی نیست.
او میگوید: «اکنون فقط آشکارتر است. موضوع در دوران ترامپ این است که او آن واقعیتی را که قبلاً مسکوت گذاشته میشد، با صدای بلند علنی میکند.»
در سراسر جهان، کشورها مشغول آمادهسازی خود برای انطباق با واقعیت جدید پسا-ترامپ هستند. هکنبرویچ و تیمی از همکارانش اخیراً گزارشی را منتشر کردند درباره این که اروپا چگونه باید از خود در برابر آزار و اذیت کشورهایی مانند آمریکا و چین که سعی در کشاندن اروپا به اختلافاتشان با کشورهای دیگر دارند، محافظت کند.
یکی از مواردی که در این گزارش ذکر شده است تهدید به تحریم آلمانیها از جمله شهردار یک شهر کوچک بر سر ساخت خط لوله انتقال گاز روسیه نورد استریم ۲ بود.
«من خیلی طرفدار نورد استریم نیستم. اما مقامات آلمانی و یک شهردار را به این دلیل باید تهدید کرد؟ این کاری است که شما نباید با متحدانتان بکنید.» هکنبرویچ در گزارش خود مینویسد که جمهوریخواهان و دموکراتها هر دو این اقدام را تأیید میکنند.
وی میگوید: «میراثی که ترامپ از خود برجای گذاشته این است که وی به اروپاییان نشان داد که چقدر آسیبپذیر هستند. آنها میخواهند این آسیبپذیری را کاهش دهند. بیاعتمادی وجود دارد؛ و حتی اگر جو بایدن وارد کاخ سفید شود، این بلافاصله از بین نخواهد رفت. شاید ۱۰ تا ۱۵ سال طول بکشد.»
مهمتر از همه، سالهای حضور ترامپ قصهای هشداردهنده در مورد شکننده بودن معادلات بینالملل است که امنیت و رفاه جهانی بر آن استوار شده است.
دونالد ترامپ چگونه نظم جهانی را تغییر داد؟
داس، مشاور سیاست خارجی آقای سندرز، میگوید: «حتی در یک دموکراسی کاملاً محکم مانند ایالات متحده، یک عوامفریب و خودکامه مصمم میتواند صدمات قابل توجهی حتی در طول فقط چهار سال وارد کند. پروژه اصلی و چالش دولت بایدن نه تنها روی آوردن به سیاستهای بهتر بلکه بازسازی یک اجماع دیرپای آمریکایی است که سیاستهای کلی بر آن بنا میشود، تا اینگونه سیاستهای کلی اینقدر بالا و پایین نشود.»