راه اعتراض هم جز صندوق نیست. باید راهی یافت که «رأی اعتراضی» صدای رسای مردم ایران شود. باز هم معتقدم باید در انتخابات شرکت کرد اگرچه مرا هم رد کرده باشند. باید با رأی، اعتراض کرد. رأی ندادن، عمل به خواست آنهاست که میخواهند ما رأی ندهیم و به تدریج مردم را از حق مسلم «انتخاب» محروم نمایند؛ لذا وظیفه نمایندگان مقبول سیاسی مردم است که شیوه رأی اعتراضی را به آنان نشان دهند.
به گزارش نبأخبر،حجتالاسلاموالمسلمین حسن روحانی پس از اعلام نظر منفی شورای نگهبان درباره نامزدی در انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، بیانیهای به این شرح صادر کرد:
به نام خدای دانا و توانا
ملت بزرگ و شریف ایران
سلام و درود خداوند بر شما باد
با آغاز مرحله ثبتنام برای برگزاری انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی، در شرایطی که تحریمهای ظالمانه بر کلیه شئون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور سایه افکنده و اکثریت ملت ایران با مشکلات معیشتی و کاهش امید نسبت به آینده دستوپنجه نرم میکنند، علیرغم فضای سرد مشارکت عمومی در انتخابات پیشرو، اینجانب با اعتقاد عمیق به نقش انتخابات آزاد، رقابتی و متکی به آراء مردم در ایجاد تحول در جامعه و با توجه به اهمیت مجلس خبرگان در تعیین سرنوشت کشور و تأکید مکرر رهبری معظم انقلاب اسلامی بر برگزاری انتخابات سالم، رقابتی و همراه با سلامت و مشارکت عمومی، پس از مشورت با بزرگان و اهل نظر برای نامزدی در انتخابات مجلس خبرگان ثبتنام نمودم، به امید آنکه بتوانم در این شرایط حساس تاریخی به وظیفه دینی و ملی خود عمل کنم.
انبوه مشکلات داخلی و شرایط بحرانی منطقه و تهدیدات خارجی، نگرانی از آینده کشور و دغدغه دینگریزی در جامعه ناشی از سیاستها و رویکردهای تنشزا و فاجعهبار کنونی، از جمله دلایل من برای ادامه راهی بود که سالیان دراز در مسئولیتهای سخت و دشوار پیمودهام.
امروز خبر رسید که شورای نگهبان، مانع ورود این خادم کوچک ملت ایران در انتخابات مجلس خبرگان شده است. اینک لازم میدانم چند نکته را در این رابطه با شما که صاحبان اصلی کشور و، ولی نعمتان نظام هستید، در میان بگذارم:
۱– آنان که با انگیزههای سیاسی دست به رد صلاحیت اینجانب زده و هزاران نفر از داوطلبان مجلس شورای اسلامی را نیز به دلایل عمدتاً سیاسی رد صلاحیت کرده و حق مشارکت مردم را از آنان سلب نمودهاند، نه مالک انقلاب و کشورند و نه صلاحیت تعیین مصالح کشور و سلب صلاحیت از خدمتگزاران صدیق و دلسوز کشور را دارند.
۲– گرچه در زمان ثبتنام هم، میشد حدس زد که وقتی عدهای در دو انتخابات قبلی به جرم حمایت از روحانی رد شدهاند، خود روحانی را هم رد کنند؛ اما من نمیتوانستم به بهانه عمل نادرست دیگران، به وظیفهای که خود درست تشخیص میدادم عمل نکنم. این بار هم به عشق مردم و برای پیشگیری از خطراتی که میهن را تهدید میکند، خود را در معرض حملات و تعرضات قرار دادم.
اینک حجت تمام شده است و شاهدی روشن و غیرقابل انکار بر رویکرد حذفگرایانه و ضد قانون اساسی جریان اقلیت تمامیتخواه حاکم، پیش چشم ملت ایران آشکار گشته است.
۳ – شورای نگهبان قانون اساسی به جای آن که با مصوبه اخیر خلاف قانون اساسی مجلس که حق انتخاب مردم در انتخابات را محدود میکرد، مخالفت کند، با تأیید آن مصوبه و صحه گذاشتن بر اقدامات غیرقانونی هیأتهای اجرایی و نظارت، عملاً جریان مأیوسسازی مردم از انتخابات را تقویت کرد و نه فقط در گفته صریح سخنگوی این شورا، که در عمل هم، خود را نسبت به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات، بیمسئولیت نشان داد. این واقعیت تلخ، در تضاد روشن با خواست رهبری است که زمینهسازی برای مشارکت حداکثری در انتخابات را وظیفه همه نهادها برشمردند.
۴– با این شواهد روشن، دیگر تردیدی نمیماند که اقلیت حاکم، رسماً و علناً کاهش حضور مردم در انتخابات را میخواهند. آنها میخواهند انتخابات و صندوق را از تعیینکنندگی در سرنوشت مردم بیاندازند تا خود بتوانند با تصمیمات محفلی، سرنوشت مردم را تعیین کنند. به این سبب، هم اکنون نیز، بیش از پیش باید بر اهمیت رأی مردم و تعیینکنندگی صندوق رأی پای فشرد و به نقشه حذف صندوق و حذف جمهوریت از نظام اعتراض کرد.
راه اعتراض هم جز صندوق نیست. باید راهی یافت که «رأی اعتراضی» صدای رسای مردم ایران شود. باز هم معتقدم باید در انتخابات شرکت کرد اگرچه مرا هم رد کرده باشند. باید با رأی، اعتراض کرد. رأی ندادن، عمل به خواست آنهاست که میخواهند ما رأی ندهیم و به تدریج مردم را از حق مسلم «انتخاب» محروم نمایند؛ لذا وظیفه نمایندگان مقبول سیاسی مردم است که شیوه رأی اعتراضی را به آنان نشان دهند.
۵– از این آقایان باید پرسید آیا در این تصمیم، شما بیطرفی سیاسی را رعایت کردهاید؟ شما اگر نیت سیاسی جانبدارانه نداشتید، به کدام دلیل قانونی، صلاحیت کسی که بیشترین سابقه نمایندگی مردم در نظام را داشته و تا امروز، پنج دوره نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بوده است، سه دوره نماینده مجلس خبرگان بوده است، دو دوره رئیسجمهور منتخب مردم بوده است، عضو و رئیس اصلیترین شوراهای تصمیمگیری نظام بوده است را زیر سؤال بردهاید؟ اگر نیت جانبدارانه سیاسی ندارید و از ترس رأیآوری او خود دست به کار حذف پیشاپیش نشدهاید، چرا این دلایل را با مردم در میان نمیگذارید؟ و اگر نیت سیاسی جانبدارانه داشتید، آیا این عملکرد، صلاحیت شما در نظارت منصفانه بر انتخابات را از شما سلب نمیکند؟
۶ – باید پرسید آیا این رویکرد، به نفع نظام و کشوری است که پس از عنایت الهی، جز مردم قدرت دیگری به عنوان حامی و یاور ندارد و در مقابله با تهدیدات گوناگون، تنها انسجام و مشارکت مردم است که امنیت و پیشرفت کشور را تضمین میکند؟ آیا شما مصلحت نظام را بهتر از مردم و رهبری تشخیص میدهید که مشارکت و رقابت را برای یک انتخابات حداکثری لازم میدانند؟
۷– باید پرسید آیا این رویه حذف و طرد خادمان مردم و افراد شاخصی که مورد اعتماد مردمند، اعتماد مردم به نظام را بالا میبرد یا به اعتماد عمومی ضربه میزند؟ آیا سرمایه اجتماعی کشور و نظام با این محدودیتها و رد صلاحیتها افزایش مییابد و جوانان را به آینده کشور و نقشآفرینی در سرنوشت خود، امیدوارتر میکند یا آنان را از اصلاح امور کشور مأیوس میکند؟ بدیهی است اینگونه اقدامات خودسرانه که با استناد به نظارت استصوابی و تفسیر ناصحیح و سلیقهای از قانون اساسی صورت میگیرد، نه تنها اراده اینجانب را در ادامه راه دفاع از حقوق ملت و ایران عزیز و نظام جمهوری اسلامی سست نخواهد کرد بلکه با افتخار اعلام میدارم همچنانکه در دوران سخت دفاع مقدس و بحرانهای مختلف داخلی و خارجی که دامنگیر کشور بوده است همواره در راه اعتلاء و سربلندی کشور و ملت ایران به طور خستگیناپذیر تلاش کردهام به پیمان خود با ملت وفادار بوده و تا پایان عمر همچنان به عنوان خادم ملت در کنار مردم صبور و شریف ایران خواهم بود و عمیقاً اعتقاد دارم که تنها راه رهایی کشور از تنگناهای کنونی و تحقق آرمانهای انقلاب در دستیابی به توسعه و تحکیم ارزشهای اخلاقی، تکیه بر آراء مردم، حفظ وحدت ملی، تعامل سازنده با جهان و همسایگان و تغییر رویکرد حکمرانی در جهت تأمین منافع ملی کشور است.
پروردگارا، ما از این که دسترنج این انقلاب عظیم اسلامی، که خون و آبروی عزیزترین سرمایههای این ملت برای آن ریخته شده است، این چنین بر باد میرود، رنجیده خاطریم. قرار بود در این نظام، خود این مردم، سرنوشت خود را تعیین کنند نه آن که اقلیتی چند نفره انتخاب آنان را به آنان دیکته کنند. این اسلامی نبود که به مردم معرفی شده بود و این آن امانتی نیست که مردم به پایش جان و جوانی دادند.
خدایا تو بارها در لحظههای خطر تأییداتت را به این مردم ارزانی داشتهای. اکنون نیز دادرس این مردم نجیب و صبور و قهرمان باش. خدایا این ملت را از آسیب انحصارطلبان و حاسدان و متملقان و تفرقهافکنان مصون بدار. خدایا صلح و عدل و آزادی و آبادی را به کشور ارزانی دار. پروردگارا میهنمان را از دشمن و خشکسالی و دروغ در امان نگهدار.
حسن روحانی
۱۴۰۲/۱۱/۰۴