قرآن کریم از دو کلیدواژه مهم درباره یهود استفاده میکند: نخست آنان حریصترین افراد به حیات پست دنیوی هستند و حتی از مشرکان هم حریصتر هستند. دوم آنان سرسختترین دشمنان مومنان و مسلمانان هستند، حتی از مشرکان! این دو نشان میدهد چون یهود دنیاطلب و دنیادوست است، برای زندگی دنیوی خود از هیچ کوششی حتی خباثت و جنایت دست برنمیدارد و به همین دلیل با اسلام و ایمان و مسلمانان ناسازگاری دارد، زیرا اسلام زندگی دنیوی بدون آخرت را پست و حقیر میداند و مردم را به حیات ابدی دعوت میکند. بنابراین دشمنی آنان با ایمان و مومنان و اسلام و مسلمانان ریشهای است و هرگز برطرف نمیشود.
به گزارش نبأخبر،با بالارفتن مناقشات غرب آسیا و مشخصا مساله فلسطین و اسرائیل و از زمان طوفان الاقصی، مساله یهود مجددا در معرض دید ما قرار گرفت و عملیات وعده صادق آن را به مرحله جدیدی وارد کرد.
اسرائیل و مساله یهود
سیدسعید لواسانی، استاد دانشگاه: مساله یهود در قرآن بسیار پررنگ است. فقط دو آیه را اشاره میکنم:
«و َلَتَجِدَنَّهم أَحرَصَ ٱلنَّاسِ عَلَى حَیوةٍ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشرَکواْ» [بقره:٩٦] «و یقینا آنان (یهودیان) را حریصترین مردم به زندگى خواهى یافت و [حتى حریصتر] از مشرکان»
«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَوَة لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلیهودَ وَ ٱلَّذِینَ أَشرَکواْ» [مائده:٨٢] «یقینا سرسختترین مردم را در دشمنى نسبت به مومنان، یهودیان و مشرکان خواهى یافت»
همچنین در منطق قرآن یهودیان کافر و منکر حق و حقیقت هستند [بینه: 6] و هیچ نشانهای از دین در آنها نیست، البته حکم کلی نمیدهیم، بلکه این حکم شامل این قوم چهارهزار ساله و پرفرازونشیب است. این نکته را در شروع یادداشت عرض کنم که ما درباره این فرد یا آن فرد سخن نمیکنیم، بلکه درباره جریانی تاریخی سخن میکنیم که نام یهود بر آن مینهند، جریانی که کل واحد است و درگذشته بود و هماکنون مساله امروز ماست.
امروزه ما صهیونیسم را بهعنوان نماد استعمارگری و نژادپرستی و تعصبات قومی و جنایت و خیانت و خباثت میدانیم. بنابراین آیا بهتر نیست به جای مساله یهود به مساله صهیونیسم یا رژیمصهیونسیتی بپردازیم و خود را درگیر نفرتپراکنی نسبت به یهود نکنیم؟ بهویژه اینکه بخشی از آنان هموطنان ما هستند.
اما اگر فقط بخواهیم به اسرائیل یا صهیونیسم بپردازیم باز نمیتوانیم از مساله یهود سخن نگوییم. اسرائیل و صهیونیسم بدون آرمان یهود غیرقابل تصور است. برای دفع فساد مقدر عرض میکنم که نه نفرتی نسبت به توده یهودیان دارم و نه بنا دارم نفرتپراکنی کنم، اما جدا یهود مسالهای است که باید به آن پرداخته شود و نباید از کنار آن بهسادگی گذشت، زیرا سرشت یهود در طول تاریخ و تاکیدات مکرر قرآن کریم و وضعیت دوران معاصر، ما را به فکر وامیدارد و اجازه نمیدهم که نسبت به آن کمتوجه باشیم. یهود از ابتدای تاریخ خود اندیشه حکومت بر بشریت – نهفقط سرزمین فلسطین – داشته و الان این رویا تا حدود زیادی محقق شده است. به تعبیر دیگر انگاره نژادپرستی در خون این قوم است و جز تعالیم تربیت سیاسی آن است. اما این سخن به آن معنی نیست که یهودیانی که به قانون کشور احترام میگذارند و تابعیت ایرانی دارند، از حقوق خود محروم شوند، هرگز چنین نیست. این نگاه اروپاییان به یهودیان است که دوست دارند آنان در سرزمینی محصور باشند و اگر قوم پراکندهای در اروپا باشند، برایشان دردسرزا خواهند بود و این تصور هرگز برای ما ایرانیان به دلیل نگاه اسلامی و انسانی مطرح نبوده است. قانون جزیه جان و مال آنان را محترم میشمرد، بلکه این قانون حاکمیت را موظف میکند که از جان و مال آنان محافظت کند. بنابراین آنان در پناه نظام اسلامی، در آسایش هستند. اما این امر ما را از پرداختن به مسأله یهود غافل نمیکند.
پس مساله یهود چیست؟ قرآن کریم از دو کلیدواژه مهم درباره یهود استفاده میکند: نخست آنان حریصترین افراد به حیات پست دنیوی هستند و حتی از مشرکان هم حریصتر هستند. دوم آنان سرسختترین دشمنان مومنان و مسلمانان هستند، حتی از مشرکان! این دو نشان میدهد چون یهود دنیاطلب و دنیادوست است، برای زندگی دنیوی خود از هیچ کوششی حتی خباثت و جنایت دست برنمیدارد و به همین دلیل با اسلام و ایمان و مسلمانان ناسازگاری دارد، زیرا اسلام زندگی دنیوی بدون آخرت را پست و حقیر میداند و مردم را به حیات ابدی دعوت میکند. بنابراین دشمنی آنان با ایمان و مومنان و اسلام و مسلمانان ریشهای است و هرگز برطرف نمیشود.
آنان برای رسیدن به هدف خود از هیچ استعمار و استثمار و جنایتی کوتاهی نمیکنند که امروزه غزه گواه صادقی بر این ادعاست و به این منظور لازم میدانند که قدرت اصلی دنیا شوند که در دوره معاصر فرصت آن را پیدا کردهاند. طبعا ترسی از افکار عمومی هم ندارند چون تصور میکنند با قدرت پنهان و آشکاری که پیدا کردهاند، میتوانند افکار تودههای مردم را در اختیار بگیرند و تا حدود زیادی هم موفق هستند.
آنان توانستهاند جهان جدید و معاصر را با دراختیارگرفتن نبض اقتصاد به دست بگیرند ـ و میدانیم آنان در کل تاریخ خود رباخوارترین اقوام بودند و مروج اقتصاد کثیف هستند که سرمایهداری و فساد نمادی از آن است1 ـ و از این طریق سیاست غرب ازجمله سیاست خارجی کشورهای غربی را در قبضه خود دربیاورند و سیاستمداران را برده خود کنند. بنابراین اگر گفته شود که دنیای معاصر برپایه مرام یهودیان اداره میشود، ادعای گزافی نگفتهایم. و این نفوذ یهود است نه صرفا صهیونیسم!
این یک بعد یهود است. از سوی دیگر آنان استاد جنگ شناختی در کل تاریخ بشریت هستند و چنان مساله پایمالی حقوق یهودیان را تشریح کردهاند که از نظر بسیاری از ماها ستمدیدهتر از قوم یهود نیست. آنان جایگاه امروز خود را با همین فریاد مظلومیت قوم یهود به دست آوردهاند، یعنی دو قدرت اقتصادی ـ اقتصاد کثیف ـ و قدرت رسانهای و جنگ شناختی ـ دروغ و تزویر و فریب ـ آنان را آقای جهان کرده است. تنها مساله هولوکاست کافی است که ابراز همدردی انسانها را با یهودیان برانگیزد. حالا چقدر این مساله واقعیت دارد؟ در جنگهای شناختی مهم نیست. بلکه مهم حس ترحم نسبت به قوم تیرهروز و ستمکشیده یهود است و همین یک مساله کافی است که یهودیان را محق کند که برای انتخاب سرزمینی مستقل برای خود اندیشه کنند و چه جایی بهتر از سرزمین فلسطین و در دل مسلمانان که آنان به آن علقه تاریخی دارند!
آنان چنان حس همدردی بشریت را با خود برانگیختند که همگان فراموش کردند که این سرزمین، متعلق به مردمی است که آواره شده و غیرانسانیترین شدائد و سختیها را تحمل میکنند. هیچکس حتی به آنان فکر نمیکند چه برسد که برای آنان دل بسوزاند و آهوفغان آنان را بشنود. زیرا گوشها از آهوفغان دروغین یهودیان پر شده بود. پس بشریت را بسیج میکنند تا برای رهایی این قوم از رنج تلاش کنند، مردم بومی چه میشوند؟ مسأله مهمی نیست.
اما الان مساله یهود به دلیل جنایات بیشمار آن باز سرباز کرده است و دیگر یهود نماد مظلومیت نیست، بلکه هرچه پیش میرود مظلومنمایی آنان بیشتر رنگ میبازد و دروغ و فریب شِکوه و نالههای آنان جلوه بیشتری مییابد. آری یهود بشریت را ـ با استثمار اقتصادی و فکری و فرهنگی ـ به روز سیاه نشانده است و فقط مساله فلسطین نیست. بله اولویت محو اسرائیل است، اما ریشهکنی نگاه نژادپرستانه یهود مساله ماست که انسانیت را به محاق برده است. زیرا یهود تلاش میکند که هرچه را انسانها دارند، از آنها بگیرد و در اختیار خود قرار دهد و آنان را نیز برده خود کند و این مشخصه حریصترین مردم به حیات دنیوی است. درست است که آنان میکوشند خود را انسانهایی پاک و مظلوم جلوه دهند اما دیگر چنین نیست و دوران فریب گذشته است. اما ما نباید فریب بخوریم که مساله ما فقط اسرائیل و صهیونیسم است، مساله ما یهود است که سرسختترین دشمن مسلمانان بلکه بشریت و انسانیت هستند.
قوم یهود اگر بداند حفظ رژیم اسرائیل یا مرام صهیونیسم برایش هزینه دارد، از آن دست برمیدارد. البته این امر برای آنان آسان نخواهد بود و بهسادگی به این نتیجه نمیرسند، اما چون اضمحلال رژیم اسرائیل حتمی است و آنان نیز میدانند و آنچه برای آنان مهم است، هدفشان است، از هروسیلهای که لازم بدانند و توانایی استفاده از آن را داشته باشند، برای تحقق هدف خود استفاده میکنند. حتی اگر با دستبرداشتن از رژیم جعلی اسرائیل باشد. فقط کافی است که ما ضعف فهم و ادراک داشته باشیم، بهترین طعمه برای آنان هستیم. مثل گنجینهای باارزش که آنان هرگز از آن نمیگذرند و ما و بشریت را به فریبی دیگر، خواب و خام خود میکنند. ابزار آنان نیز مظلومنمایی جدید است تا از درِ دیگری وارد شوند.
پس بر ماست که مساله یهود و مرام و اندیشه یهود را جدی بگیریم که قرآن جدی گرفته است. مسلمانان در صدر اسلام به آن بیتوجه بودند و شد آنچه نباید میشد و امروز هم اگر به قرآن گوش فراندهیم و تاریخ خود بلکه تاریخ صدر مسیحیت و صدر اسلام را پشت گوش خود بیندازیم حتما ضربه خواهیم خورد. آری یهود مساله امروز ماست.
پینوشت
1. مشکل اقتصاد ما همین اقتصاد کثیف است که نام فساد بر آن مینهند. هرچه تلاش شود، وضع اقتصادی ما اصلاح نمیشود، مگر با این مشکله مبارزه شود تا در نظام اقتصادی ما نمودی نداشته باشد. فساد اقتصاد ما را محل تاختوتاز کسانی کرده که هیچ اهمیت و ارزشی برای مردم و نظام قائل نیستند.