حسین شریعتمداری با حمله به اظهارنظر پزشکیان در سفر به نیویورک، او را در بیان منظور و مقصودش ناتوان دانست.
به گزارش نبأخبر،حسین شریعتمداری با حمله به اظهارات پزشکیان در نیویورک نوشت: آقای رئیسجمهور در همان نشست با مسئولان رسانههای آمریکایی تاکید میکنند که «من سیاست بلد نیستم»! و پیش از این هم گفته بودند «من سیاست را نمیفهمم»! در این خصوص باید گفت، اگرچه بهنظر میرسد ایشان قصد تواضع داشتهاند! ولی شواهد موجود نشان میدهند که به یک واقعیت اشاره کردهاند و متاسفانه در این عرصه ورود چندانی ندارند. این در حالی است که سیاسی بودن و آگاهی و شناخت از امور و قواعد سیاسی یکی از اصلیترین شرایطی است که باید در رئیسجمهور وجود داشته باشد.
حسین شریعتمداری با حمله به اظهارنظر پزشکیان در سفر به نیویورک، او را در بیان منظور و مقصودش ناتوان دانست.
او در روززنامه کیهان نوشت: آقای پزشکیان، رئیسجمهور محترم کشورمان در نشست با مسئولان رسانههای آمریکایی گفتهاند:
«ما آمادهایم تمام سلاحهای خود را کنار بگذاریم، به شرط آنکه اسرائیل هم همین کار را بکند و یک سازمان بینالمللی به منطقه بیاید و امنیت را تامین کند»! این اظهارنظر آقای پزشکیان نه فقط با نظر صریح حضرت امام، رهبر معظم انقلاب و راهبرد رسماً اعلام شده جمهوری اسلامی ایران در تقابل و تضاد است، بلکه سران برخی از کشورهای عربی همسو با اسرائیل هم برای حفظ موقعیت سیاسی خود در افکار عمومی جهانیان! از اینگونه سخنان و اظهارات پرهیز میکنند!
آقای پزشکیان در مصاحبه با فرید زکریا (عضو برجسته شورای روابط خارجی آمریکا) نیز که شبکه CNN پیشخبر آن را منتشر کرده است میگوید: «حزبالله نمیتواند بهتنهایی مقابل اسرائیل که کشورهای غربی، اروپایی و آمریکا از آن دفاع، حمایت و تأمینش میکنند، بایستد»!
باید گفت که آنچه در نشست با مسئولان رسانههای آمریکایی و مصاحبه با شبکه CNN مطرح کردهاند، نمیتواند دیدگاه و نظر ایشان باشد. بنابراین چرا اظهارات مورد اشاره را بر زبان آوردهاند؟! در این خصوص تنها میتوان به سه احتمال اشاره کرد و احتمال چهارم بهاندازهای ضعیف و بعید است که ناممکن بهنظر میرسد.
احتمال اول؛ «سهو لسان» جناب پزشکیان در بیان منظور و مقصود خویش است! این ضعف در بسیاری از موارد دیگر نیز دیده شده است که نزدیکترین نمونه آن اعلام برادری با آمریکاست! که واکنشهای منفی و خسارتبار فراوانی را به دنبال داشت.
احتمال دوم؛ با عرض پوزش، ناتوانی جناب ایشان در بیان منظور و مقصود خویش است. این ضعف را میتوان کماطلاعی آقای پزشکیان از عرصه سیاست و علوم و بایستههای تعریف شده آن دانست. آقای رئیسجمهور در همان نشست با مسئولان رسانههای آمریکایی تاکید میکنند که «من سیاست بلد نیستم»! و پیش از این هم گفته بودند «من سیاست را نمیفهمم»! در این خصوص باید گفت، اگرچه بهنظر میرسد ایشان قصد تواضع داشتهاند! ولی شواهد موجود نشان میدهند که به یک واقعیت اشاره کردهاند و متاسفانه در این عرصه ورود چندانی ندارند. این در حالی است که سیاسی بودن و آگاهی و شناخت از امور و قواعد سیاسی یکی از اصلیترین شرایطی است که باید در رئیسجمهور وجود داشته باشد. بر اساس قوانین جاری، رئیسجمهور از میان «رجال سیاسی» انتخاب میشود.
احتمال سوم که شواهد فراوانی از قویتر بودن این احتمال نسبت به دو احتمال قبلی حکایت میکند، حضور مشاوران غربزده و غربگرا و بعضاً بدسابقه و محکوم امنیتی در کنار رئیسجمهور محترم است. ما پیش از این بارها در کیهان نسبت به خطر این افراد در کنار رئیسجمهور محترم و تصدی و سپردن پستهای حساس به آنها هشدار داده بودیم و به نمونههایی از این افراد و سابقه و کارنامه سیاه آنها اشاره کرده بودیم ولی متاسفانه این هشدارهای جدی مورد توجه ایشان قرار نگرفت.
تصور ما این است و برای آن اسناد و شواهدی نیز داریم که همان اطرافیان اطلاعات یاد شده را از دید و نگاه رئیسجمهور پنهان میکردند. بهعنوان مثال وقتی آقای پزشکیان مطلع شد که فلان اطرافی ایشان سابقه چندبار محکومیت، تبرئه ضمنی تروریستهای داعش در ماجرای اهواز و تمسخر رزمندگان اسلام را در کارنامه خود دارد به شدت برآشفته و دستاندرکاران دعوت از او را توبیخ کرده بود و بازهم به عنوان نمونه، اظهارات نسنجیده آقای رئیسجمهور در نیویورک را با آنچه روزنامههای زنجیرهای مدعیاصلاحات طی همین چند روز اخیر نوشته و پیشنهاد کرده بودند، مقایسه کنید! آیا تفاوت چندانی میبینید؟! مدیران و دستاندرکاران این روزنامهها و نویسندگان مطالب یاد شده، برخی از پستهای حساس را در نهاد ریاست جمهوری برعهده دارند!
احتمال چهارم؛ دشمنان بیرونی و برخی از پادوهای داخلی آنها اصرار دارند که اظهارات نسنجیده و دور از انتظار رئیس جمهور محترم را دیدگاه و نظر خود ایشان قلمداد کنند! که این احتمال کمترین جایگاهی ندارد و همانگونه که گفته شد و به وضوح میتوان دید با اظهارات دیگر رئیسجمهور، چه در برخی مصاحبهها در نیویورک و چه در موارد فراوان دیگر نظیر پاسخ به تبریک سید حسن نصرالله، گفتوگو با بشار اسد، سخنان طوفانی در مراسم تحلیف، نشست با فرماندهان ارتش و سپاه و… نه فقط همخوانی ندارد، بلکه در نقطه مقابل آن نیز قرار دارد.