غفلت نکنیم

هشدار میرسلیم

به نقل از صدا نیوز ،تجمعات اعتراضی در شهرهای مختلف پایان یافت و اوضاع به حالت عادی برگشت اما کسانی همچون مصطفی میرسلیم نسبت به فتنه گری های آینده هشدار می دهند و معتقدند نباید غافل شد و در مواجهه با مسائل پیچیده ساده‌انگاری کرد. عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: شک ندارم که […]

عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: شک ندارم که توطئه‌گران مترصد فرصت‌های جدیدند و باز با سوارشدن بر نابسامانی‌های احتمالی داخلی به فتنه‌گری و کینه‌توزی خود ادامه خواهند داد؛ این نتیجه تجربه چهل سال گذشته ما است.

اما راهکار چیست و چه طور می شود توطئه گران را در نیت خود برای ایجاد ناآرامی در کشور ناکام گذاشت؟ میرسلیم رئیس شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی صداقت با مردم را راه اصلی می داند و می گوید: دولت و مجلس از تصمیمات غیراصولی برآمده از احساسات به جوش آمده از التهابات اخیر است پرهیز کنند.

مشروح گفتگوی خبرآنلاین با مصطفی میرسلیم را در ادامه بخوانید.

اخیرا شما ادعا کرده اید که باید از آشوبهایی که به راه افتاد درس بگیریم و به شناخت ضعفها و اشکالات خود بپردازیم و پس از تشخیص موارد اصلی و فرعی و تعیین اولویت به چاره جویی آنها، به دست مجریانی پاکدست و با یاری گرفتن از خود مردم، مبادرت ورزیم. اینها نکاتی کلی است که اغلب مردم قبول دارند؛ آیا می توانید مصادیقی را به طور مشخص ذکر کنید؟

در ادامه همان کلی گویی ها باید اضافه کنم که ما هیچگاه نباید از طراحی خبیثانه دشمنان خارجی و ایادی مزدور داخلی آنها که ان‌شاءالله بزودی دستشان به طور کامل رو خواهد شد، غافل باشیم و سپس با ساده انگاری افراطی به راه حل برای مسایل پیچیده و چندپهلو بپردازیم.

یعنی فکر می کنید این توطئه ها علی رغم حضور جامع مردم در صحنه برای دفاع از کیان انقلاب ادامه خواهد یافت؟

من شک ندارم که آنها مترصد فرصت های جدیدند و باز با سوار شدن بر نابسامانی‌های احتمالی داخلی به فتنه گری و کینه توزی خود ادامه خواهند داد؛ این نتیجه تجربه چهل سال گذشته ما است.

پس راه نجات را چگونه ترسیم می کنید؟ 

این سوال یک پاسخ عمومی دارد و چندین پاسخ جزئی. اما پاسخ عمومی را از نظر اعتقادی می شناسیم، نجات در صدق است. ما باید انتظار داشته باشیم که دولت و مجلس صادقانه مسائل را برای مردم تشریح کنند و از راه حلهای غیر اصولی و مسکّنی که متاثر از احساسات به جوش آمده در التهابات اخیر است پرهیز کنند.

مثلا قانون هدفمندی یارانه ها تکلیف قیمت گذاری کالاها و خدماتی که از یارانه برخوردار بوده اند روشن کرده و نحوه هزینه نمودن درآمدهای ناشی از تعدیل قیمتها را تعیین نموده است. صادقانه باید عملکرد گزینشی را که دولت دهم و یازدهم در اجرای ناقص آن قانون داشته اند نقادی کرد و به مردم شرح داد و این دولت هم اگر قادر نیست قانون را اجرا کند و فقط می خواهد به توزیع یارانه نقدی بسنده کند ، بهتر است آن قانون جامع را به کمک مجلس اصلاح کنند یا صریح تر بگویم تغییر دهند!

در اجرای قانون مصوب قراربود به تولید کمک شود ولی مقدار ناچیزی صرف بهبود تولید شد یعنی رقابت پذیری کاهش یافت و به اشتغال ضربه خورد که اگر آن را با قاچاق ترکیب کنیم به رشد بیکاری و رکود می رسیم که می دانیم یکی از علل عمده نارضایتی مردم است. تا کی باید جوانان صبر کنند که پس از فراغت از دانشگاه وارد بازار کار شوند؟ چه آینده روشن و امید بخشی می توان به صورت واقع بینانه برای جوانان و مشکلاتی که با آن از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، دست و پنجه نرم می کنند، ترسیم کرد؟ ما برخی از عواید حاصل از هدفمندی را به صورت غیر شایسته تقسیم کردیم و سرنوشت بخش دیگر نیز خیلی روشن نیست.

یعنی چه ، روشن نیست؟

یعنی معلوم نیست مثلا چگونه برای بهبود بهداشت مردم صرف شده؛ البته می دانیم طرح سلامت موجب افزایش درآمد پزشکان شده ولی این هدف قانون نبود. مثال دیگر این که نمی دانیم چه گرهی از تولید باز شد. مسئولان در ارائه آمار به مردم باید صداقت را مراعات کنند تا باعث افزایش اعتماد مردم شود و نه برعکس.

پس به نظر شما طرح سلامت موفق نبوده است؟ 

از اعتباری که برای آن صرف شد، اگر بخواهیم صادقانه نظر بدهیم ، بیشتر جامعه پزشکی بهره مند شد ولی موضوع اولویت بهداشت نسبت به درمان از مدّ نظر کماکان دور ماند! هنوز از فاضلاب بشدت آلوده تهران برای کشاورزی و تولید سبزیجات و صیفی جات استفاده و به خورد مردم داده می شود، آلودگی هوا بی رحمانه قربانی می گیرد….

ولی امسال با پیش بینی بموقع نسبت به تعطیل مدارس برای جلوگیری از فاجعه اقدام شده است، اینکه قابل انکار نیست؟

نه، نه! ولی این راه حل نیست، نوعی پاک کردن صورت مساله است؛ قرار نیست آلودگیها ما را فلج کند به گونه ای که ناچار شویم فعالیتهای فرهنگی و سپس اقتصادی را تعطیل کنیم. تا کی می خواهیم در این حالات اضطرار بمانیم؟

پس چاره چیست؟ 

در این مورد هم اگر صداقت به خرج دهیم زودتر می توانیم به راه حل نزدیک شویم: از نظر ترابری ، سیاست کلی مصوب استفاده از حمل و نقل عمومی با اولویت راه آهنی است؛ دولت و شهرداری به جای رقابت با یکدیگر برای اجرای هرچه سریعتر و بهتر این سیاست ، بیشتر به مقابله سیاسی با هم پرداختند و در این میان حقوق شهروندی پایمال شد. صنعت نیز به جای تغییر خط تولید خود از خودروی شخصی به خودروی عمومی ، با همان روش قبلی فقط درآمد و سود کوتاه مدت خود را در مدّ نظر قرار داد و خودروهای سواری بی کیفیت و آلاینده تولید کرد و می کند و تحویل مردم می دهد. مردم نیز در برابر کمبود امکانات ترابری عمومی از وسائل شخصی ناچار استفاده می کنند در حالی که ازدحام خودروها به جای تسهیل رفت و آمد، در اثر راه بندانها ، وقت مردم را ضایع و اعصاب آنها را خورد می کند و آلودگی هوا را بشدت افزایش می دهد. ضمنا مقادیر هنگفتی سوخت که بخشی از آن وارداتی است هدر می رود و اثر منفی بر اقتصاد ملی و اقتصاد خانوار می گذارد.

حتما امکان بهبود کیفیت خودروها و سوخت وجود دارد و برخی از تولید کنندگان خودرو هم اقداماتی انجام داده اند که درخور تقدیر است ولی متاسفانه بسیار محدود است و بعلاوه باید به این نکته مهم توجه کرد که ظرفیت خیابانها و توقفگاههای تهران و سایر کلانشهرهای کشور گنجایش این تعداد خودرو را ندارد. از این رو مسئولان ناگزیر شدند که طرحهایی نظیر زوج و فرد را تعمیم دهند در حالی که چاره اصلی در عدم حذف سهمیه بندی بود که دولت دهم بخطا سهمیه بندی را برداشت و دولت یازدهم هم آن را ادامه داد. سهمیه بندی سوخت ، در انتظار فراگیر شدن ترابری عمومی چاره اضطراری راه بندانها و اسراف سوخت و بویژه آلودگی هوا است.

مسلماً کیفیت سوخت بسیار موثر است و مسئولان طبق برنامه برای دستیابی به کیفیت مطلوب تلاش کرده اند اما نتیجه با تاخیر حاصل شده و هنوز کامل نیست. تمام سوخت بنزین و نفتگاز توزیع شده از معیار مصوب یورو ۵ تبعیت نمی کند. البته برای تامین یا تولید سوخت پاک باید هزینه کرد ، اگر پالایشگر یا وارد کننده هزینه نکند ، مردم باید برای درمان بیماریها و حساسبتهای ناشی از آن هزینه کنند و این برخلاف قواعد احترام به حقوق عمومی است.

شما اشاره به ازدحام و راه بندانها کردید، آیا این نتیجه تراکم جمعیت در کلانشهرها نیست؟

درست است و از این لحاظ نیز به نظر من صادقانه با مردم روبرو نشده ایم. هر منطقه ای از نظر زیستی ظرفیتی دارد که وابسته است به شرائط اقلیمی. دشت تهران که بین رشته کوه شمالی و ارتفاعات شرقی محاصره شده است از لحاظ جریان هوا محدودیت دارد؛ این محدودیت بویژه وقتی شرائط وارونگی در جوّ رخ می دهد به تجمع آسیب زای آلودگیها می انجامد ؛ البته مشکلات دیگری نیز نظیر تامین آب بهداشتی وجود دارد که در مجموع برآورد می شود در تهران، برای جمعیتی بیش از سه الی چهار میلیون نفر ، مشکلات آزاردهنده ای از قبیل آنچه امروز با آن مواجه شده ایم رخ می دهد. بنابراین بارگذاری جمعیتی که از چند سال پیش در تهران انجام گرفته است منطبق بر ظرفیت زیستی تهران نبوده و تمام شهرسازی در کلانشهر تهران بدون توجه به نیازهای زندگی توام با آسایش انسان ، انجام گرفته است ازجمله بلندمرتبه سازیها و بویژه صدور پروانه بر خلاف ضوابط پهنه بندی مصوب شورای عالی معماری و شهرسازی….

انگیزه شهرداری چه بوده است؟ اگر خلاف بوده مگر مرجعی برای نظارت وجود نداشته است؟

انگیزه اصلی شهرداری در صدور چنان پروانه های مساله داری ، کسب درآمد از محل فروش تراکم بوده است تا جایی که حتی به افراد تراکم سیار واگذار کرده اند و متاسفانه این موارد هنوز برچیده نشده است. البته مشکل از حدود سال ۱۳۷۳ شروع شد ولی بعداً تشدید شد و امیدوارم هرچه زودتر جلو این اجحاف به حقوق شهروندی گرفته شود. این که چه مرجعی باید رسیدگی کند روشن است : شورای اسلامی شهر شهردار را انتخاب می کند و مسئولیت نظارت بر فعالیتهای شهرداری با آن شورا است ولی در دوره های قبل برخی از اعضای شورای شهر را شهرداری تطمیع می کرد و عملا نظارت بر شهرداری راکد ماند و بسیاری از شهرداران مناطق گرفتار تخلفات شده اند هرچند در مجموع درآمد هنگفتی البته به قیمت تجاوز به حقوق عمومی برای شهرداری کسب کردند

آیا شورای کنونی می تواند به وظائف خود عمل کند؟

امیدوارم بتواند والا همین خلافها با آثار سوء مستقیم و غیر مستقیمی که دارد برای مردم ایجاد عقده می کند و سر از نارضایتی عمومی در می آورد. البته این اصلاح ساده ای نیست زیرا شهرداری اکنون وارث شرائط عملکرد گذشته است و اگر بخواهد اعتماد مردم را جلب کند باید مانع خلاف جدید شود و به موارد خلاف گذشته نیز بسرعت رسیدگی کند؛ مفهوم آن خودداری از افزایش بار جمعیتی و ابطال تراکم های واگذاری است اما این اقدام به کاهش درآمد شهرداری منجر می شود که امروز در تامین نقدینگی برای پرداخت حقوق کارکنانش دچار مشکل شده است، و اگر بخواهد رویه نادرست گذشته را ادامه دهد که …پناه می بریم به خدا!

نتیجه این که ازدحام و مزاحمتها دراثر بی توجهی به سیاستهای کلی مسکن و شهرسازی و تخلافات گسترده اجرایی و عدم نظارت است. البته مفهوم این مطلب آن نیست که هیچ اقدام سازنده ای در شهرداری صورت نگرفته ، امثال بزرگراهها و پلها و زیرگذرها… ولی مگر ما شهر را اصالتاً برای تردد خودروها می خواهیم؟ آیا موقع آن فرانرسیده است که به کرامت انسان و جایگاه اصیل او در شهرسازی نوین توجه شود؟ تا کی باید شاهد له شدن منزلت انسانها در مقابل خودرو ها و کسب درآمدهای ناهنجار و تخلفها و اجحافها باشیم؟ اینها را نمی توان به بیگانگان نسبت داد ، اینها به سوء مدیریت ، عدم شایسته سالاری ، عدم نظارت، و نیز کندی و عدم تناسب روند رسیدگی به تخلفات و جرائم برمی گردد. ما اگر این مشکلات داخلی خودکرده را تدبیر کنیم هیچگاه بیگانگان جرات نمی کنند بر ما طمع ببندند. خط مشی ما باید در صداقت با مردم و وفا کردن به قولهایی که به آنها می دهیم و جلب اعتماد عمومی و فراهم ساختن مشارکت حداکثری مردم باشد. والسلام


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید