شرایط زمان باعث میشود که خواستههای کودکان کار تغییر پیدا کند و مشکلات و تغییر شرایط به خود این کودکان بستگی ندارد؛ بلکه شرایط زندگی و نوع سرپرستی آنها بسیار تاثیرگذار است.کودکان کار تصمیم گیرنده نیستند و سرپرستهای قهری آنها دستوردهنده هستند. لذا کودکان کار معلول هستند و علت را ما باید در عناصر دستوردهنده پشت پرده جست و جو کنیم.
به گزارش نباء خبر،کار کودکان سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی میشود که کودکان را مورد استثمار قرار میدهند و در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر میکند و فقر و تهیدستی را افزایش میدهد.مسئله کودکان کار سال هاست که در جامعه ما وجود دارد اما این معضل اخیرا رنگ و بوی جدید به خود گرفته است. پیشتر این گروه از کودکان از رهگذران و شهروندان درخواست پول یا خرید اجناسشان را داشتند اما به تازگی کودکان کار از رهگذران درخواست میکنند تا برایشان مواد غذایی تهیه کنند. عدهای از این کودکان اگر درخواستشان پذیرفته نشود شروع به پرخاش و فحاشی میکنند.
در سوی دیگر برخی معتقدند که خرید مواد غذایی برای کودکان کار، کار مناسبی نیست زیرا آنها با فروختن این مواد غذایی آنها را به پول تبدیل میکنند. همچنین بهطور کلی کودکان کار به دلیل داشتن وضعیت عاطفی نامناسب و شرایط خاص زندگی، دارای روحیهای حساس و از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر از کودکان هم سن و سال خود هستند؛ بنابراین بیتوجهی و نادیده گرفتن این کودکان باعث نهادینه شدن خشمی پنهان در ناخودآگاه آنها شده، در بزرگسالی باعث بروز بسیاری از ناهنجاریها در جامعه میشود.بر اساس ماده ۷۹ قانون کار ایران، اشتغال به کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است و در صورتی که کارفرمایی افراد زیر ۱۵سال را به خدمت بگیرد، متخلف شمرده و مشمول مجازات از جریمه نقدی و حبس تا پلمب کارخانه و ابطال پروانه کار میشود.اما کودکان کار مشمول هیچ یک از این قوانین نمیشوند زیرا به صورت زیرزمینی ساماندهی میشوند و نظارتی نیز بر آنها وجود ندارد. تعداد کودکان کار در پایتخت به طرز مشهودی بیشتر از شهرهای دیگر است از سوی دیگر گزارشها نشان میدهد جمعیت این کودکان رو به افزایش است و مردم نیز نمیدانند در برابر درخواستهای جدید آنها مبنی بر خرید مواد غذایی باید چه واکنشی داشته باشند.
>کمک مستقیم به کودکان کار درست نیست
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس، روانشناس اجتماعی و استاد دانشگاه در این باره گفت:«مطالعات و تجربه نشان داده است که وقتی افراد به صورت تک تک میخواهند کار خیر انجام دهند، یک بخش بزرگی از انرژی و منابع به هدر میرود و افراد به هدف کار خیر نمیرسند. برخورد با کودکان کار، تهیه مواد غذایی، کمکهای مالی و… بیشتر شامل همین قضیه میشود.عقیده من بر این است که نباید به کسانی که چنین درخواستی دارند و از این روش استفاده میکنند کمک کرد.اولا میدانیم که بخش بزرگی از این چیزی که مردم تهیه میکنند متاسفانه به دست کودکان کار نمیرسد و آنها صرفا واسطه هستند که این کمکها را در اختیار گروههایی که پشت آنها قرار دارند، برسانند.شاید بهترین کار در این زمینه این باشد که یک سری تشکیلات رسمی شناخته شده و
مجوز دار تشکیل شوند یا به صورت مستقیم نهادهای کمککننده مثل کمیته امداد، بهزیستی و… یک نظمی ایجاد کنند تا بتوانند کمکهای مردم را دریافت، دستهبندی و شفافسازی کنند و دقیقا در اختیار مخاطب و نیازمندان واقعی قرار دهند مانند کودکان بد سرپرست، کودکان بیسرپرست، کودکان کار و…. وگرنه آن سبکی که در پیش گرفته شده است و بعضیها از سر دلسوزی و با نیت خیرخواهانه به این کودکان کمکهای مختلفی میکنند سبک درستی نیست.مردم نیابد به طور مستقیم با این کودکان ارتباط بگیرند و به آنها کمک کنند. زیرا این کار به گسترش و افزایش تعداد کودکان کار منتج میشود و ثانیا این کمکها در عالم واقع به آنها نمیرسد.»
>آمار کودکان کار بیشتر خواهد شد
جعفر بای جامعه شناس در این خصوص گفت:«شرایط زمان باعث میشود که خواستههای کودکان کار تغییر پیدا کند و مشکلات و تغییر شرایط به خود این کودکان بستگی ندارد؛ بلکه شرایط زندگی و نوع سرپرستی آنها بسیار تاثیرگذار است.کودکان کار تصمیم گیرنده نیستند و سرپرستهای قهری آنها دستوردهنده هستند. لذا کودکان کار معلول هستند و علت را ما باید در عناصر دستوردهنده پشت پرده جست و جو کنیم. قبلتر این کودکان کالا یا خدمات ارائه میدادند برای مثال گل فروشی یا ماشین رانندگان را تمیز میکردند.اما الان حتی فراهم کردن کالا و ارائه خدمات نیز برای این کودکان کار امکان پذیر نیست لذا به نوعی تکدی گری روی آورده اند. از سوی دیگر مردم نیز با نگریستن به صورت مسئله به شدت تحت تاثیر قرار میگیرند و به غلط درخواستهای آنها را پاسخ میدهند مانند تهیه مواد غذایی برای آنها و ارائه کمکهای غیر مالی به آن ها. از سوی دیگر این کودکان در برخی از مواقع از خود خشونتهای مختلفی را نشان میدهند و این بر میگردد به نوع برخوردی که سرپرستهای این کودکان با آنها دارند. این کودکان گاهی اوقات برای خالی کردن خشونت خود دست به سرقت و آسیب به اموال دیگران میزنند. یکی از دلایل افزایش این نوع سرقتها در جامعه ما همین کودکان کار هستند. کودکان کار در جامعه ما زیاد شدهاند و روز به روز آمار آنها بیشتر نیز خواهد شد و این مسئله به وضعیت بحرانی جامعه ما باز میگردد. در شرایطی که بسیاری از افراد طبقه متوسط جامعه ما نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند و نیازهای خود را برطرف سازند طبیعی است که میزان کودکان کار نیز افزایش پیدا میکند. امروز بسیاری از پدرها از سر ناچاری کودکان خود را مجبور به کار کردن میکنند.»