میزان بارش در ایران در درازمدت کم نشده است. ایران در اقلیم خشک دنیا قرار دارد ما در طول تاریخ همواره شاهد دورههایی از خشکی بودهایم.آنچه تغییر کرده، دمای هوا است. گرم شدن هوا تبخیر را بالابرده است. بالا بودن تبخیر دسترسی ما به آب را کم کرده این مشکل با مدیریت درست و سیاستگذاری حل خواهد شد نه با دامن زدن به شایعات! ربط دادن بیآبی و کمآبی به هارپ، یعنی انداختن توپ در زمین دشمن خارجی، درحالیکه متهم اصلی در حوزه محیطزیست، تصمیمات مدیریتی است.
به گزارش نبأخبر، بیش از یک دهه از مطرحشدن تئوری توطئه در حوزه تغییرات آب و هوایی میگذرد. اشخاصی که ابتدا در این خصوص صحبت کردند افراد عادی جامعه نبودند. فرضیه دستکاریهای آب و هوایی برای اولین بار توسط محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت مطرح شد. وی در سخنرانی خود از تخلیه ابرها گفت. بعدها شخصیتهای دیگری ازجمله برخی از نمایندگان مجلس با صحبت دراینباره، گپ و گفت از مداخلات انسانی در حوزه آب و هوایی و بهویژه بارش را به جامعه کشیدند. امروزه شبکههای مجازی بستر مساعدی برای گفتوگو درباره هارپ است. پدیدهای که در تشریح اش راست و دروغ درهمآمیخته و هنوز میزان اثرگذاریاش بر شرایط آب و هوایی به اثبات نرسیده است. در گفتوگو با محمدحسین رامشت، اقلیمشناس به بررسی مشکلات آب و هوایی کشور و نسبت آن با پدیده هارپ پرداخته که در ادامه میخوانید:
تصاویر و فیلمهایی در شبکههای مجازی منتشرشده که با نشان دادن کوههای پربرف ترکیه در مجاورت ارتفاعات خشک ایران، چرایی کمبارشی در دو منطقه همجوار را به گفتوگو گذاشته است. چرا در آنسوی مرزها بارش وجود دارد ولی کشور ما خشک است؟
اینکه منطقهای بارش داشته باشد و منطقهای نداشته باشد طبیعی است. بهطور مثال در ساعتی که در تهران باران میآید اگر بهطرف جاده قم بروید، هوا صاف است و خبری از بارش نیست.
این موضوع را نمیتوان به قضایای سیاسی و پروژه هارپ ربط داد. بله، هارپ پروژهای است که آمریکا روی آن کار میکند ولی نمیتوان کلیه تغییرات آب و هوایی یک اقلیم را به پروژه هارپ ارتباط داد. میزان تأثیر هارپ بر تغییرات اقلیمی هنوز ثابتشده نیست.
ضمن اینکه در صورت اثبات این فرضیه روش عمل کرد چنین تکنولوژی نوظهوری به صورتی نخواهد بود که بتواند با دقت مرزهای سیاسی را تشخیص دهد و بهطور مثال تعیین کند که ابرها بر ترکیه ببارند، ولی بارشها در ایران قطع شود!
تغییرات اقلیمی مرزهای سیاسی و فرهنگی را نمیشناسند. بنابراین بیشتر مسائلی که در مورد پروژه هارپ و تأثیر آن بر تغییرات آب و هوایی اقلیمی مطرح میشود پایه علمی ندارد و نمیتوان به آن استناد کرد.
پدیده هارپ چیست؟ آیا این تکنولوژی قدرت تأثیرگذاری بر روی محیطزیست مناطق مختلف جهان را دارد یا خیر؟
ما مسئلهای تحت عنوان مهندسی معکوس محیط داریم و مسئله جدیدی هم تحت عنوان هارپ وجود دارد که این دو متفاوت از هم هستند. تکنولوژی هارپ بیشتر روی این موضوع کار میکند که آیا تکنولوژی میتواند سیستمهای جوی را تغییر دهد یا خیر؟!
این یک کار آزمایشگاهی بلندمدت است که برخی کشورها ازجمله آمریکا در حال انجام آن است و ممکن است در طول کار تحقیقاتی نتایجی در خصوص مناطق گرفته باشند. من تأثیرگذاری این پروژه را انکار نمیکنم. بیشتر آنچه امروز در مورد تأثیر این تحقیقات شنیده میشود آلوده به بزرگنمایی است.
اما کلیت این پروژه به گونه نیست که وقایعی که امروزه بهعنوان خشکسالی و کمبود بارش در جهان اتفاق میافتد را به تأثیرات ناشی از این پروژه مرتبط دانست. بسیاری از اتفاقات طبیعی است و در طول تاریخ تکرار شده است.
در زمان جنگ عراق و کویت هزار چاه نفت کویت را آتش زدند من در آن زمان در هیمالیا بودم وتوده های برف سیاهوسفید را میدیدم که تودههایی سفید یا سیاه از برف بر زمین نشسته بودند که برای من تعجببرانگیز بود.
سؤال کردم گفتند از زمانی که چاههای نفت کویت را در جنگ آتش زدهاند، دودههایی که به خروجی چاه نفت مربوط است از طریق جریانهای هوایی وارد هوای آن منطقه شده بود، این تودههای برف سیاهوسفید ایجادشده بودند.
طبیعت بهگونهای است که بدون تکنولوژی هارپ هم تأثیر اتفاقات اینسوی دنیا بر آنسو ملموس است. یعنی چنین مداخلاتی ممکن است تأثیرات بسیار مهمی در محیطزیست ما داشته باشند.
پر بارش بودن ارتفاعات کشورهای همسایه و خشکی بخشهایی از همان رشتهکوهها در داخل مرزهای ایران توضیحی علمی دارد یا خیر؟
برای توضیح پدیدههای آب و هوایی نمیتوان به یک عکس استناد کرد. در مورد رشتهکوهها ممکن است یکطرف رشتهکوه برف باشد و طرف دیگر آفتاب دیده و خشک باشد.
در مورد رشتهکوهها، معمولاً بخش خارجی که ارتفاع کمتری دارد، خشک است و بخشهای داخلی که ارتفاع بیشتری دارند برفگیر هستند.
این تفاوتها طبیعی است. میزان بارش در ایران در درازمدت کم نشده است. ایران در اقلیم خشک دنیا قرار دارد ما در طول تاریخ همواره شاهد دورههایی از خشکی بودهایم.
آنچه تغییر کرده، دمای هوا است. گرم شدن هوا تبخیر را بالابرده است. بالا بودن تبخیر دسترسی ما به آب را کم کرده این مشکل با مدیریت درست و سیاستگذاری حل خواهد شد نه با دامن زدن به شایعات!
ربط دادن بیآبی و کمآبی به هارپ، یعنی انداختن توپ در زمین دشمن خارجی، درحالیکه متهم اصلی در حوزه محیطزیست، تصمیمات مدیریتی است.
آمار درست و کافی نداریم و نمیتوان پیشبینی و سیاستگذاری درستی داشت. مراکزی نداریم که اطلاعات آب و هوایی را تحلیل و نسبت به آن سیاستگذاری کند.
اقلیم ما میطلبد که با برنامهریزی پیش برویم و بهطور علمی و آیندهنگر مصرف کنیم. محیطزیست به مدیریت علمی و درست نیاز دارد. طبیعت گزارش درستی به ما میدهد ما باید رفتارمان را بر اساس حقایقی که طبیعت به ما میدهد تنظیم کنیم.