مسالهای که به ویژه در قالب سازوکارهای مهم در جهانِ کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور نظیر سازمان بریکس و یا سازمان شانگهای و دیگر نهادهای اینچنینی، نمودهای جدی تری را نیز به خود میگیرد. به نظر میرسد در این زمینه به طور خاص میتوان به ۳ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
به گزارش نبأخبر،در روزها و ماههای گذشته، گزاره “دلارزدایی” از مراودات اقتصادی در سطح بینالمللی، سوژهای داغ بوده و بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل اقتصادی و راهبردی، آن را جلوهای عینی از تنش و نزاع گفتمانی و ایدئولوژیک میان بلوک قدرتهای غربی و شرقی جهان ارزیابی و توصیف کرده و میکنند. البته که پس از وقوع جنگ اوکراین و آشکار شدن بیش از پیش و صریحتر منازعات ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک میان قدرتهای غربی و شرقی جهان، تب دلارزدایی از اقتصاد جهانی نیز داغتر شده است.
در این چهارچوب، به تازگی شاهد آن بودهایم که امارات بخشی از نفت خود را به هندوستان با استفاده از روپیه هند فروخته است. در عین حال، در مدت گذشته اخبار مختلفی مبنی بر حصول توافقات دوجانبه میان کشورهای مختلف جهت توسعه و انجام مراودات تجاری و اقتصادی خود با استفاده از ارزهای محلیشان منتشر و مطرح شدهاست. از این رو، یک سوال عمده و محوری مطرح میشود و آن این است که به چه دلایلی، تب دلارزدایی در اقتصاد جهانی بالا گرفته است؟ در واقع، دلیل اقبال کشورهای مختلف به این موضوع چیست؟
مسالهای که به ویژه در قالب سازوکارهای مهم در جهانِ کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور نظیر سازمان بریکس و یا سازمان شانگهای و دیگر نهادهای اینچنینی، نمودهای جدی تری را نیز به خود میگیرد. به نظر میرسد در این زمینه به طور خاص میتوان به ۳ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱- تشدید هراس بینالمللی از وابستگی بیش از حد به اقتصاد آمریکا
شاید یکی از اصلیترین آفتهایی که کشورهای مختلف در وابستگی بیش از حد به دلار یافته اند، تاثیر پذیرفتن منفی از معادلات اقتصادِ داخلی آمریکا است. در سالهای گذشته، میزان کسری بودجه دولت آمریکا افزایش قابل توجهی پیدا کرده و البته که به تازگی نیز موسسه رتبه سنجی “فیچ”، اقدام به تنزل رتبه بدهی آمریکا کرده است.
مسائلی که ریسک اقتصادی وابستگی به دلار آمریکا را برای کشورهای مختلف جهان بالا برده اند و درست به همین دلیل، بسیاری به این جمعبندی راهبردی رسیدهاند که بهتر است با تضعیف روند وابستگی اقتصادی خود به آمریکا و دلارِ این کشور، میزان اثرپذیری خود از معادلات اقتصاد داخلی آمریکا را منطقیتر کنند و از آسیبهای جدی که احتمالا در آینده خود را نشان خواهند داد، دوری کنند.
فراموش نکنیم که شاید یکی از بزرگترین درسهای پیش رویِ کشورهای مختلف در زمینه وابستگی اقتصادی به آمریکا و تبعات منفی این مساله را بتوان در جریان بحران مالی سال ۲۰۰۸ جهان مشاهده کرد. در آن سال، اقتصاد آمریکا با یک بحران به تمام معنا رو به رو شد و نکته قابل تامل این بود که این کشور برای کاهش دادن ابعاد بحران برای خود، اقدام به صادر کردن آن به کشورهای دیگر و برونسپاری آن با استفاده از اتخاذ سیاستهای اقتصادی و مالیِ خاص میکرد. موضوعی که آسیبهای جدی را به اقتصادهای دیگر کشورهای جهان که به شدت دلاریزه شده بودند، وارد میکرد.
۲- چالش منازعات بینالمللی آمریکا
آمریکا طی سالهای گذشته در طیف متنوعی از منازعات بینالمللی درگیر شده است. از جنگهای عراق و افغانستان گرفته تا درگیریهای نیابتی این کشور در غرب آسیا و تشدید تنشهای منطقهای آن با چین در شرق آسیا، همه و همه حامل درسهای معناداری برای کشورهای مختلف جهان بوده اند و البته که احساسات ضدآمریکایی را نیز در اقصی نقاط جهان تحریک کردهاند.
در این چهارچوب، با مخدوش شدن چهره آمریکا در عرصه بینالمللی و آشکار شدن جلوههای مختلف منفعتمحوری این کشور مثلا در سرقت نفت سوریه و یا همدستی پنهان با گروههای افراطگرا در غرب آسیا، کشورهای گوناگون تمایل کمتری را به استفاده از دلار آمریکا و وابسته شدن به اقتصاد آمریکا به عنوان قدرت هژمونیک جهانی پیدا کردهاند.
البته که در این میان نباید فراموش کرد که افزایش اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک میان آمریکا و قدرتهای شرقی جهان نظیر چین و روسیه نیز سبب شده تا طیفِ کشورهای حامی و متحد قدرتهای شرقی نیز گرایش و تمایل قابل ملاحظهای را جهت تقابل با آمریکا و به ویژه دلارزدایی از اقتصادهایشان در دستورکار قرار دهند.
به بیان سادهتر، تشدید منازعات سیاسی و ایدئولوژیک میان قدرتهای شرقی و آمریکا، به حوزه اقتصادی نیز سرایت کرده و گرایشی جدی از دلارزدایی و کاهش وابستگی به اقتصاد آمریکا را در عرصه بینالمللی ایجاد کرده است. مسالهای که انتظار میرود در ادامه ابعاد جدیتری را نیز به خود بگیرد و حامل هزینههای سنگینی برای واشینگتن باشد.
۳- ظهور آلترناتیوهای جذاب برای دلارزدایی
در نهایت باید گفت که ظهور آلترناتیوهای جذاب برای دلارزدایی از اقتصاد جهان نیز نقشی قابل توجهی در اراده کشورهای مختلف جهت حذف دلار از مناسبات مالی و اقتصادی آنها داشته و دارد. در این زمینه مثلا میتوان به بازار رمز ارزها و به طور خاص بیتکوین اشاره کرد که موجب شده طیف قابل ملاحظهای از کشورها به صورت جدی به این حوزه بنگرند.
در واقع، ایجاد این تحلیل در میان طیف قابل توجهی از افکار عمومی بینالمللی مبنی بر اینکه بازار رمزارزها تا حد زیادی منطبق بر واقعیتهای اقتصادی آتی جهان است، سبب شده تا یک حوزه جذاب جایگزین در قیاس با اتکا به دلار در عرصه بینالمللی ایجاد شود.
در این راستا، نکته قابل تاملتر این است که باید توجه داشت بلوک کشورهای رقیب آمریکا در عرصه بینالمللی و به طور خاص کشور چین نیز مشوقهای مختلفی را به کشورهای اقصی نقاط جهان ارائه میکنند تا به جای استفاده از دلار آمریکا، از ارزهای دیگر نظیر یوآنِ چین استفاده کنند. موضوعی که خود در کنار مولفههایی که پیشتر به آنها اشاره شده، زمینههای مستعدی را جهت دلارزدایی از اقتصاد جهانی فراهم کرده است.