چگونه بی سوادی، چوب لای چرخ اقتصاد کشور می‌شود؟

به تحلیل افقه استاد دانشگاه

رقم ۹ میلیون بی سواد، رقمی بسیار تکان دهنده برای ایران است. کشور ما سال‌ها پیش به دنبال این بود که در قالب نهضت سوادآموزی، بی سوادی را حذف کند. اما متاسفانه این تلاش به سواد خواندن و نوشتن، محدود شده بود. ما از یک سو با ۹ میلیون نیرو مواجهیم که نمی‌توانند مشارکت چندانی در روند پیشرفت و توسعه کشور داشته باشند و از سوی دیگر، سالهاست که به دلایلی از جمله عدم تدبیر و فشار‌های فرهنگی، سیاسی، همان افرادی را هم که صاحب تجربه، تخصص و هوشبهر بالا هستند، فراری می‌دهیم.

به گزارش نبأخبر،بی سوادی و فقر سرایت پذیر است. وقتی سرپرست خانواده بی سواد و فقیر است، فرزندانی بی سواد و فقیر بزرگ می‌کند، چرا که از پس هزینه‌های تحصیل فرزندانش بر نمی‌آید و حتی نمی‌تواند هزینه سلامت فرزندانش را تامین کند. در این شرایط از دو زاویه درگیر مشکل می‌شود و نه تنها ایجاد فقر می‌کند، بلکه چرخه فقر را بزرگ و بزرگ‌تر می‌کند.
یوسف نوری، وزیر پیشین آموزش و پرورش، در خصوص عملکرد و چالش‌های سواد آموزی در ایران، گفته است: «آماری در خصوص بی‌سواد‌ها در سال ۱۳۹۵ داریم که آمار اعلام‌شده از سوی مرکز آمار ایران و بر اساس خوداظهاری است. بر اساس این آمار طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ تعداد ۸ میلیون و ۷۹۵ هزار نفر بی‌سواد داشتیم.»

وی در بخشی دیگر از سخنان خود افزود: «تخمین من برای آمار بی‌سوادی مطلق برای سال‌جاری هم همین حدود (۹ میلیون نفر) است. ما برای آموزش ۴۹ سال به بالا کاری انجام نداده‌ایم. تحقیقی را می‌دیدم که می‌گفت به ازای هر ۱۰ درصد افزایش سوادآموزی، دو درصد به GDP یعنی تولید ناخالص ملی اضافه می‌شود.»

علیرضا عبدی، رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در بخشی از سخنان خود به کمبود‌ها و نواقصی اشاره کرده که در ۱۵ استان کشور دیده می‌شود و زمینه ساز کاهش سطح سوادآموزی در این استان‌ها شده است، گرچه به اعتقاد عبدی سواد خواندن و نوشتن کافی نیست: «امروز در تعریف سواد، علاوه برسواد خواندن و نوشتن و دانستن زبان خارجی و کار با کامپیوتر و مهارت‌های مرتبط با آن، کسی باسواد است که از آموخته‌های خود تغییراتی در زندگی خود و دیگران پدید آورد.»

با توجه به شرایط و آمار‌های بی سوادی در کشور، این پرسش‌ها ایجاد می‌شود که در شرایط کمبود نیروی انسانی متخصص و تحصیل‌کرده، آیا نیرو‌های انسانی بی سواد می‌توانند کارایی بالایی در اقتصاد کشور داشته باشند؟ و آیا بی سوادی در شاخص‌های توسعه اقتصادی تاثیرگذار است؟ مرتضی افقه اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه چمران اهواز در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:

هزینه زایی بی سواد‌های بالغ برای کشور
چگونه بی سوادی، چوب لای چرخ اقتصاد کشور می‌شود؟مرتضی افقه گفت: «یکی از موضوعاتی که در هر بحث اقتصادی باید بر آن تاکید کنم این است که رشد و پیشرفت اقتصادی کشور متکی بر نیروی انسانی است. اما این نیروی انسانی باید دو ویژگی داشته باشد تا بتواند در فرایند توسعه کشور مشارکت کند. نکته نخست این که باید به لحاظ ذهنی و جسمی سالم باشد. نکته دوم این که باید به لحاظ تخصص و مهارت در سطح بالایی قرار داشته باشد. اگر نیروی انسانی، دو ویژگی مذکور را نداشته باشد، نه تنها نمی‌تواند در روند توسعه کشور نقش آفرینی کنند، بلکه به نوعی سربار اقتصاد کشور خواهد شد و از درآمد‌های ملی کشور که دیگران تولید می‌کنند، استفاده خواهد کرد.»

وی افزود: «رقم ۹ میلیون بی سواد، رقمی بسیار تکان دهنده برای ایران است. کشور ما سال‌ها پیش به دنبال این بود که در قالب نهضت سوادآموزی، بی سوادی را حذف کند. اما متاسفانه این تلاش به سواد خواندن و نوشتن، محدود شده بود. ما از یک سو با ۹ میلیون نیرو مواجهیم که نمی‌توانند مشارکت چندانی در روند پیشرفت و توسعه کشور داشته باشند و از سوی دیگر، سالهاست که به دلایلی از جمله عدم تدبیر و فشار‌های فرهنگی، سیاسی، همان افرادی را هم که صاحب تجربه، تخصص و هوشبهر بالا هستند، فراری می‌دهیم. این بی اعتنایی به سهم و نقش نیروی انسانی در کشور، عملاً یک دورنمای تاریک برای آینده کشور ایجاد می‌کند؛ بنابراین آمار بی سوادی باید هشداری باشد برای تصمیم گیران و تصمیم سازان فعلی.»

اقتصاد امروز جایی برای بی سواد‌ها ندارد
این اقتصاددان در ادامه گفت: «این استدلال که گفته شود: «مهم نیست اگر نیروی انسانی پایین رده بی سواد باشد»، خنده دار و غیرمنطقی است. پیشرفت جهان امروز، اساسا با چنین منطقی همخوانی ندارد. اگر قصد داریم پیشرفت و توسعه پیدا کنیم و در مقایسه با کشور‌های دیگر نیز حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید این نوع طرز فکر را فراموش کنیم. هم اکنون راننده کامیون نیز، باید سواد کافی داشته باشد، چرا که حتی کامیون‌های امروزی، به سیستم‌هایی مجهزند که آشنایی با زبان انگلیسی را لازم دارند. در سایر مشاغل از جمله کشاورزی نیز شرایط به همین ترتیب است. کار با ماشین آلات کشاورزی جدید نیز به سواد و دانش کافی نیاز دارد و نمی‌توان گفت افراد بی سواد می‌توانند مشاغلی را که تا همین اواخر سنتی تلقی می‌شد، به راحتی انجام دهند. کشت و صنعت‌های پیشرفته به شکل طراحی شده اند که حداقل مدرک مورد نیاز برای کار در این حوزه، فوق دیپلم است.»

وی افزود: «اگر قصد داریم به همان شیوه سنتی در تمامی مشاغل، پیش برویم و از ابزارآلات و تجهیزات فرسوده استفاده کنیم، وضعیت فعلی، جوابگوی نیاز‌ها خواهد بود، اما در این شرایط نه تنها نرخ توسعه ملی بالا نمی‌رود، بلکه رفاه و توسعه نیز افزایش پیدا نمی‌کند، فقر در جامعه گسترش خواهد یافت و عملا شاهد افزایش حاشیه نشینی و عدم اثربخشی نیرو‌های انسانی در کشور خواهیم بود. اما اگر قصد داریم با تکنولوژی‌های روز پیش برویم، حداقل، دیپلم، باید برای همه اجباری باشد و تسلط بر یک زبان بین المللی (ترجیحا انگلیسی) می‌تواند در رشد و توسعه کشور و مشارکت حداکثری نیروی انسانی مفید و اثربخش باشد.»

چرخه تکراری فقر و پیامد‌های منفی آن
این استاد دانشگاه گفت: «توسعه در جهان امروز متکی به عقل، اندیشه، فکر و ابداع است. تمامی این شاخصه‌ها به نیرو‌های انسانی بستگی دارد. در کشور‌های پیشرفته، تاکید زیادی بر آموزش و بهداشت نیروی کار می‌شود و جمع این دو موضوع تبدیل به سرمایه انسانی می‌شود. تحصیل و بهداشت، تا هجده سالگی در کشور‌های پیشرفته، اجباری و رایگان است. یعنی هیچکس به دلیل فقر دچار مشکل بهداشتی و آموزشی نمی‌شود. کشور‌های پیشرفته، متوجه شده اند که نیروی انسانی قدرتمند تا چه حد ارزشمند است. یکی از روش‌های تشخیص توسعه یافتگی یا توسعه نایافتگی هر کشور، بررسی آمار شاخص توسعه انسانی است. فقدان نیروی انسانی معتبر، بر همه شاخص‌های اقتصادی کشور سایه می‌اندازد.»

وی افزود: «هم اکنون هیچ کشوری پذیرای مهاجران کم سواد و بی سواد نیست. حتی برخی آموزش‌های کشور ما در حوزه فنی حرفه‌ای در سطح استاندارد‌های جهانی نیست و برای معادل سازی مدرک نیز با مشکلاتی مواجهیم. برخی آموزش‌های فنی و حرفه‌ای ما تنها کاربرد داخلی دارند. وقتی یک جامعه درگیر تعداد بالایی از نیرو‌های انسانی بی سواد باشد، در چرخه فقر گرفتار خواهد شد. بی سوادی و فقر سرایت پذیر است. وقتی سرپرست خانواده بی سواد و فقیر است، فرزندانی بی سواد و فقیر بزرگ می‌کند، چرا که از پس هزینه‌های تحصیل فرزندانش بر نمی‌آید و حتی نمی‌تواند هزینه سلامت فرزندانش را تامین کند. در این شرایط از دو زاویه درگیر مشکل می‌شود و نه تنها ایجاد فقر می‌کند، بلکه چرخه فقر را بزرگ و بزرگ‌تر می‌کند.»

افقه گفت: «در کشور‌های پیشرفته نیز، فاصله طبقاتی نسبی وجود دارد، اما این کشورها، فقر مطلق را از بین برده اند. ضریب جینی که شکاف طبقاتی را نشان می‌دهد، در کشور‌های پیشرفته حدود ۳ دهم است که یکی از بهترین ضریب‌های جینی محسوب می‌شود. اما با این حال، باز هم فاصله طبقاتی بین دهک دهم و سایر دهک‌ها را کاهش داده و فقر به مفهوم فقر مطلق از بین برده اند. فقر یا شکاف طبقاتی در ایران به شکل کاملا محسوسی وجود دارد و متاسفانه رفاه و معیشت شهروندان از دایره اولویت‌های تصمیم گیران خارج شده است. یکی از اشتباهات رایج کارشناسان اقتصادی کشور، بی اعتنایی به ریشه‌های فقر است. برخی دولتمردان و رسانه‌های همسو با دولت حتی افزایش تعداد دهک‌های یارانه بگیر را مثبت ارزیابی می‌کنند.»

 


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید